آفتاب

بررسی دلایل تشکیل نشدن دولت وحدت ملی در لبنان

بررسی دلایل تشکیل نشدن دولت وحدت ملی در لبنان

تهران-ایرنا-گروه تحقیق و تفسیر خبر- ساختار سیاسی لبنان، مخالفت برخی گروه ها با قانون جدید انتخابات، تداوم و گسترش بحران سوریه و آتش افروزی رژیم صهیونیستی از مهم ترین علت ها و دلایل تشدید بی ثباتی سیاسی در لبنان و تشکیل نشدن دولت وحدت ملی به ریاست ˈتمام سلامˈ به شمار می رود.

پس از گذشت 9 ماه از استعفای ˈنجیب میقاتیˈ نخست وزیر لبنان و انتخاب ˈ تمام سلامˈ به عنوان مامور تشکیل کابینه ی جدید، او هنوز نتوانسته دولت وحدت ملی را تشکیل دهد و در کسب رای اعتماد نمایندگان مجلس، ناکام مانده است.

مهم ترین علل و دلایل این ناکامی که باعث تشدید تنش ها ی سیاسی و نیز درگیری های میدانی به ویژه در مناطق و شهرهای سنی نشین مانند طرابلس در شمال، صیدا در جنوب و شهر شیعه نشین بعلبک در شرق لبنان شده عبارتند از :



1. ساختار سیاسی شکننده لبنان

--------------------------------------------

علت تشکیل نشدن کابنیه و تعلیق دولت، بی ثبات و شکننده بودن ساختار سیاسی لبنان است و اساس این ساختار به پیمان 1943(1322خورشیدی) بر می گردد. این پیمان پایه ای بود برای استقلال لبنان که تنوعی از قومیت ها و مذهب ها و پیروان آن ها را در بر می گیرد. پیمان یاد شده به دنبال این بود که همزمان هم حقوق قومیت ها و پیروان مذاهب را رعایت کند هم آن ها را پیرامون دولت مرکزی گرد هم آورد.

در این چارچوب، ریاست جمهوری به مسیحیان مارونی، نخست وزیری به مسلمانان سنی و ریاست مجلس به شیعیان اختصاص یافت. چنین پیمانی در یک ساختار متنوع و شکننده قومی-مذهبی باعث شد مردم لبنان نتوانند ˈیک هویت واحد لبنانیˈ را برای خود تعریف کنند. نبود هویت واحد موجب شکنندگی ساختار سیاسی شده است.

در چنین ساختاری کمتر موضوعی مورد توافق همه ی گروه های لبنانی قرار می گیرد و اغلب اختلاف نظرها، تضادها و تناقضات بین گروه ها باعث ایجاد کشمکش های حاد سیاسی می شود.

ساختار قومی-مذهبی لبنان در محیط منطقه ی خاورمیانه که کشمکش ها و تعارضات در آن هم ساختاری و هم قومی و مذهبی است باعث شده مقام های بیروت همواره زیر تاثیر کشمکش های سیاسی بین کشورهای این منطقه باشند. به عبارت دیگر، لبنان آوردگاه جنگ های نیابتی کشورهای مختلف منطقه بوده و هست.

2 دوره جنگ داخلی ویران کننده در این کشور نشان از چنین ساختار سیاسی-اجتماعی نفوذپذیر و شکننده دارد. نخستین جنگ داخلی که در سال 1975 میلادی آغاز شد و 15 سال طول کشید خسارت های انسانی و مادی فراوان را بر مردم لبنان تحمیل کرد.

امضای پیمان طائف به وسیله ی رهبران گروه های مختلف لبنان با عث شد جنگ داخلی در سال 1990 میلادی پایان یابد . مطابق این پیمان که در شهر طائف عربستان سعودی منعقد شد، نقش مسلمانان در ساختار سیاسی لبنان پررنگ تر شد. از برخی اختیارات رییس جمهوری (که از میان مسیحیان مارونی انتخاب می شود) کاسته و به برخی امتیازها و اختیارات نخست وزیری (که از میان مسلمانان سنی برگزیده می شود) افزوده شد. همچنین در چینش نمایندگان پارلمان تعدیل هایی صورت گرفت و قرار بر این شد که مسلمانان و مسیحیان از تعداد برابر نماینده در پارلمان برخوردار باشند؛ 64 نماینده مسیحی، 64 نماینده مسلمان.

اما پیمان طائف نیز نتوانست ثبات سیاسی را به لبنان بازگرداند. تشدید رقابت های منطقه ای ایران و عربستان بعد از حمله جرج بوش پسر به عراق و سرنگونی صدام و رژیم بعث این کشور باعث شد لبنان نیز عرصه ی رقابت ریاض با تهران شود.

آغاز جنگ 33 روزه ی رژیم اشغالگر قدس علیه حزب الله لبنان و پیروزی این حزب در آن نبرد و هم چنین پیامدهای اجتماعی و سیاسی جنگ، رقابت های ناسالم داخلی را تشدید کرد. دخالت های برخی کشورهای منطقه ای از جمله تلاش های عربستان موجب تشدید اختلاف بین دولت لبنان به رهبری جریان المستقبل و نخست وزیری ˈفواد سنبورهˈ از یک سو و حزب الله از سوی دیگر و به تبع آن آغاز دومین جنگ داخلی در این کشور شد.

دولت سنیوره تشکیلات مخابراتی حزب الله و نیز برخورداری این حزب از سلاح را غیرقانونی خواند و حزب الله این امر را به مثابه جنگ با خود دانست. این مساله به درگیری نظامی بین دولت و حزب الله منجر شد که ماه ها طول کشید و خسارت های انسانی و مالی بر جای گذاشت.

نشست دوحه که در پایان اردیبهشت 1387 خورشیدی به رهبری قطر در شهر دوحه برگزار شد تلاشی بود برای پایان یافتن جنگ دوم داخلی و حل و فصل تنش ها و اختلاف ها در لبنان به روش سیاسی و مسالمت آمیز و نیز ایجاد دولت وحدت ملی.

در این نشست توافق شد «میشل سلیمان» به عنوان رییس جمهوری لبنان انتخاب شود و دولت وحدت ملی با شرکت گروه های مختلف شکل بگیرد. در نشست دوحه گروه های لبنانی توافق کردند که علیه یکدیگر دست به سلاح نبرند و به حاکمیت دولت ملی پایبند باشند.

2. مخالفت با قانون جدید انتخابات

---------------------------------------------------

علت دیگر تشکیل نشدن کابینه ی جدید و دولت وحدت ملی ، مخالفت برخی گروه ها با قانون جدید انتخابات در لبنان است. یکی از اصولی که برای پایان یافتن جنگ دوم و ناآرامی ها در سال 1387 بر سر آن توافق شد، ضرورت تصویب قانون جدید انتخابات پارلمانی در لبنان است.

در این قانون جدید نمایندگان مجلس از 128 تن به 134 نماینده افزایش می یابد و هر طایفه در لبنان فقط می تواند از طایفه خود نماینده انتخاب کند. توضیح اینکه، در قانون پیشین که به قانون «ستین» (شصت) مشهور است، نمایندگان برخی نواحی بر اساس اکثریت قومی-مذهبی آن منطقه انتخاب نمی شوند. به این ترتیب که ممکن است برخی مناطق اکثریت مسلمان نشین داشته باشد اما نماینده مسیحی از میان آن ها انتخاب شود و مسلمانان مجبورند از بین مسیحیان نماینده انتخاب کنند و برعکس.

این مساله باعث شده برخی گروه ها که پشتیبان و هواخواه (لابی) قدرتمند و پول کلانی دارند بتوانند در مناطق مختلف آرای بیش تری کسب کنند و قدرت همواره دست همین گروه ها باشد و چرخش نخبگان صورت نگیرد. یکی از این گروه ها، جریان المستقبل به ریاست «سعد حریری» است که با حمایت های مالی عربستان سعودی همواره قدرت زیادی در پارلمان کسب کرده است.

اما بر پایه قانون جدید انتخابات، این جریان 35 درصد از نمایندگانش را در میان طایفه اهل سنت و نزدیک به 10 نماینده از میان طوایف مسیحی، علوی، دروزی و شیعه را از دست می دهد. از این رو جریان المستقبل با تصویب این قانون در مجلس مخالفت می کند و با مخالفتش مانع تشکیل کابینه می شود.

حزب الله معتقد است در صورت رد قانون جدید، قانون «لبنان حوزه انتخابی واحد» مورد حمایت آن است. مطابق با این قانون، همه شهروندان لبنانی در کل کشور به 128 نماینده (64 مسلمان و 64 مسیحی) رای می دهند و نمایندگان مطابق با اکثریت نسبی وارد مجلس خواهند شد.

3. بحران سوریه و گسترش آن به لبنان

----------------------------------------------

همزمان با تشدید تنش های سیاسی در لبنان برای تصویب قانون جدید انتخابات ، تشدید بحران در سوریه باعث شده لبنان نیز از این بحران در امان نباشد. این امر خود را به شکل توافق نکردن نمایندگان مجلس برای تشکیل کابینه ی جدید و نیز درگیری ها در شهرهای طرابلس، صیدا و بعلبک نشان داده است.

رخدادهای لبنان همواره تابعی از رخدادهای سوریه بوده و هست. از این رو از زمان آغاز و تشدید بحران سیاسی و امنیتی در سوریه، لبنان نیز کم و بیش شرایط پرتنش را سپری کرده و موجب شده ثبات سیاسی این کشور کوچک مدیترانه ای، شکننده تر از پیش شود.

سرایت ناآرامی ها و بحران سوریه به لبنان باعث شده تنش های قومی با خواسته های سیاسی برخی گروه های داخلی این کشور و هم پیمانان منطقه ای آن ها گره بخورد و ابعاد جدیدی به وضعیت ثبات شکننده لبنان ببخشد.

برخی کارشناسان معتقدند حضور نیروهای حزب الله در سوریه برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) و همچنین دفاع از مرزهای لبنان و سوریه باعث فشار بر این حزب برای خروج از سوریه از جانب برخی کشورهای منطقه و هم پیمانان داخلی آن ها شده است. گروه های لبنانی مخالف حزب الله بر «بیانیه بعبدا» تاکید دارند و حضور حزب الله در سوریه را نقض این بیانیه می دانند.

بیانیه بعبدا بر بی طرفی لبنان در درگیری ها و مناقشه های منطقه ای و تقویت نقش ارتش و ایجاد راهبرد دفاع ملی تاکید دارد. این بیانیه پس از چندین دور گفت و گوهای ملی با حضور گروه های مختلف لبنان و با تاکید بر حل تنش های سیاسی این کشور در تیر ماه گذشته منتشر شد.

4. تنش آفرینی رژیم اسراییل

--------------------------------------

وضعیت نامتعادل سیاسی در لبنان که محصول ساختار سیاسی حاکم بر این کشور، گروه بندی های قومی و مذهبی و رقابت غیرسازنده ی گروه ها، نبود قانون جامع انتخابات و مورد تایید همه ی گروه ها و در نهایت تداوم و سرایت بحران سوریه به لبنان است موجب سوء استفاده و دخالت رژیم صهیونیستی و آتش افروزی این رژیم شده و این امر به نوبه ی خود، تشکیل کابنیه و دولت وحدت ملی را در لبنان به تعویق انداخته است.

بر این اساس، پشت پرده ی انفجارها مقابل سفارت ایران در بیروت، ترور حسن اللقیس یکی از فرماندهان حزب الله، انفجارهای تازه در بعلبک و تبادل آتش میان نیروهای رژیم صهیونیستی و نیروهای حزب الله در مرزهای لبنان، مقام های تل اویو قرار دارند.

این آتش افروزی از ناحیه ی رژیم اشغالگر قدس که با اهداف برخی کشورهای منطقه در جهت فشار بر حزب الله و وادار کردن این حزب برای خروج از سوریه ، همسو شده است در واقع یک هدف واحد را دنبال می کند.

آن ها از این طریق قصد دارند از 2 ناحیه حزب الله لبنان را درگیر کنند: حمله های پراکنده به مرزهای لبنان و ترور نیروهای حزب یاد شده از جانب رژیم صهیونیستی، بمب گذاری ها و حمله های تروریستی (دهشت افکنی) و انتحاری از جانب گروه های افراطی با حمایت حامیان منطقه ای آن ها.

هدف اصلی آن ها ناآرام کردن لبنان و متهم کردن حزب الله به ماجراجویی در بیرون از این کشور است. به عبارت دیگر، آن ها به دنبال این هستند که از 2 سو هزینه های حضور حزب الله در لبنان و سوریه را بالا ببرند: یکی به فشارهای نظامی و ترور فرماندهان آن به وسیله ی رژیم اسراییل برمی گردد، دومی به ناآرام کردن لبنان به وسیله ی گروه های تکفیری و مقصر جلوه دادن حزب الله در این ناآرامی ها.

هدف این طرح یا سناریوی خطرناک مقام های تل اویو و برخی کشورهای عرب منطقه انتقال این پیام است که برخورداری حزب الله از سلاح و حضور این حزب در سوریه، رویارویی گروه های افراطی و نیز صهیونیستی را در بر دارد و تا زمانی که حزب الله نیروهایش را از سوریه خارج نکند و خلع سلاح نشود ثبات در لبنان برقرار نمی شود.

از مهدی جوکار

تحقیق**م.ج**1358
کد N19749

وبگردی