آفتاب

بعد از توافق ژنو، نوبت توافق با کیست؟

بعد از توافق ژنو، نوبت توافق با کیست؟

دنیای دیپلماسی و حوزه سیاست خارجی فضای تحرک و نواوری و حساب و کتاب رقبا و رفقا است تا تو نان به کف اری و به غفلت نخوری.

هر کشور و دولتی که امروز در دنیای مدرن اگر به فکر لحظه ها و دقایق نباشد بطور حتم ساعت ها و ماهها و حتی سالهای اینده را از دست می دهد واین قانون نانوشته برای حیات تمام جوامع بشری است که کشورهای عقب مانده منتظر می مانند تا مشکلاتشان را یا دیگران حل کنند یا دست تقدیر بگونه ای رقم بخورد تا روزگار باری از دوش انها بردارد.

پس از توافق اخیر ژنو که در منظر افکار عمومی دری از افق های امیدوار کننده را به تصویر کشید و پس حدو سه سال مذاکرات در ظاهر ساکن وبی نتیجه گشایشی در گفتگوهای ایران و 1+5 بوجود امد، اینک برای تکمیل این پازل در حوزه دیلماسی بنظر می رسد که این روند حلقه های تکمیلی دیگری را می طلبد تا به یک بسته کامل برای به بار نشستن تمام تلاشهای راهگشا برای اینده بیانجامد.

همچنانکه در فضای واقعی در عملکرد دولت گذشته شرایط بگونه ای پیش رفت که رقبای منطقه و فرا منطقه به فکر افزایش دوری خود از تهران افتادند به نظر می رسد که برای از بین بردن این خلا در ارتباطات سیاسی بایست مسیری طی شود تا پل های بی اعتمادی گذشته بنوعی بازسازی گشته و بر اساس اصول امروزی و اقتضائات فعلی روابط ترمیم گردد.

برای بهینه سازی روابط ایران با کشورها به نظر می رسد در تفکر سکانداران کنونی دستگاه دیپلماسی به دلایل مختلف نوعی کلان نگری و ضرورت حل مسائل با بازیگران بزرگ در عرصه بین الملل و بالتبع همراهی عناصر کوچک وجود دارد و این نگاه در درون خود سهم قابل ملاحظه ای برای رقبای منطقه ای در نطر نمی گیرد ولی واقعیت اینست که در دنیای وابستگی متقابل کنونی هر کسی برای خود سهمی در تحولات قائل است.

برای حل مسائل چالش برانگیز درنظام بین الملل قدم اول کشورمان که تاکنون درستی آن تا حدود زیادی مبرهن گشته تعاملات کلان با قدرتهای بزرگ است ولی درعصر کنونی که تضاد منافع و جلب مصالح و پیچیدگی های مربوط بر کسی پوشیده نیست، ضرورت به حساب آوردن بازیگران منطقه ای که مرتبط با حوزه منافع بازیگران بزرگ جهانی نیز می باشند، می تواند فرصتی ذی قیمت برای محاسبات پر فراز و نشیب روابط خارجی است.

حال با این نکات، سوال اینست که نقطه هدف دستگاه دیپلماسی در منطقه به کدام طرف باید نشانه برود تا پازل حوزه سیاست خارجی رویکردی تکمیل کننده بیابد و درکلان آن بتوان منافع ملی را پاس داشت. به نظر می رسد در میان رقبای پیرامونی ما دو کشور ترکیه و عربستان دارای بیشترین زمینه برای رقابت و رفاقت هستند که در صورت اصلاح شبکه روابط باآنان این وضوع می تواند تاثیرات موثری بر خاورمیانه داشته باشد.

از دو رقیب یادشده، ترکیه بدلایل مختلف بازگشتی مجدد به منطقه را طراحی کرده تا بتواند بهره بیشتری درآستانه انتخابات ریاست جمهوری آن کشوردر 2014 داشته باشد و درعین حال انعطاف لازم را در حوزه ارتباطات سیاسی دارد ولی درجبهه دیگرعربستان با سیستم سیاسی متصلب اما متکی به روابط عاطفی ودارای پهنه مالی بسیار گشاینده و پرگردش و تاثیرگذار بر جغرافیای تقریبا بزرگ کشورهای عربی می باشد که شاید عنصری موثر برای عملیاتی کردن تغییرات در فضای جدید باشد. به همین دلیل مسئولان عرصه دیپلماسی می باید گوشه چشمی عمیق به ریاض را طراحی نمایند.

فضای جدید عناصری از تغییر رویکردها، نگاه تعامل گرایانه بر اساس منافع کلیدی کشورها، کاهش تنش و افزایش همیاری متکی به اینده را در کنار شیب آرام حل اختلافات و سوء ظن ها دارا می باشد که در افق خود می تواند حس همکاری و هم افزایی منافع را به همراه داشته باشد و درعین بستر مناسبی برای رفع فضای تخریبی گذشته و جابجایی در عناصر اختلاف افرین باشد تا زمینه گردش امور جاری در خاورمیانه با محوریت بازیگران موثرتر از گذشته را فراهم آورد.
به امید آن روز

کد N6404

وبگردی