راز پیدایش «حاجی فیروز»

از پیدایش نوروز تا تداوم آن در طول تاریخ آنچه مشترک بوده، روح شادی و شادمانی است به صورتی که در کتاب «مزدیسنا»، نوروز به عنوان جشن بزرگ و با اهمیت برای ایرانیان معرفی شده است. شادی …

از پیدایش نوروز تا تداوم آن در طول تاریخ آنچه مشترک بوده، روح شادی و شادمانی است به صورتی که در کتاب «مزدیسنا»، نوروز به عنوان جشن بزرگ و با اهمیت برای ایرانیان معرفی شده است. شادی در نزد ایرانیان از درجه والای اهمیت برخوردار است. آنگونه که معتقدند خداوند در آفرینش پس از خلق آسمان و زمین، نشاط را نیز خلق کرد. این رتبه بندی بیانگر این واقعیت است که خداوند شادی را از شرایط زیستی انسان و لازمه ادامه حیات دانسته است. پس نوروز که روزهای شادی طبیعت است، باید با شادی و خنده آغاز شود تا خانواده در همه سال خنده بر لب و شاد باشد. اگر خانواده شاد نباشد، فـَروَرَهای مهمان خانواده خانه را ترک می گویند و برکت از خانه می رود. از این رو افرادی با شکل های خنده آور و سرودهای خوش و اجرای حرکات نمایشی و موزیکال شاد، خنده و شادی به خانه می آوردند و با حرکات و آوازهای خود مردم خانه و کوچه و بازار را شادی می بخشیدند.
او که فردی نیک سیرت و سیاه صورت است،حاجی فیروز خوانده می شود.
نظر برخی محققان در مورد انتخاب رنگ صورت و پوشیدن لباس سرخ، بر این است که این انتخاب خود نمادی از یک تحول عظیم طبیعی است. این که بهار شکوفه های سرخ را در میان سیاهی سرما ارمغان می آورد، الهامی برای طراحی صورت و لباس حاجی فیروز است. صورت سیاه شده وی نمادی از سیاهی سرمای زمستان است و لبان و لباس های سرخش نمادی از بهار که بر پیکره این سرما می نشیند و حرکات و آواز خواندی اش نیز دلیلی بر همین ادعاست. گویا این کار در قدیم به عهده غلامان سیاه بود که به علت طرز تلفظ ناقص و نامأنوس واژه ها و طبع شادی طلبشان، مردم را به خنده و شادی و امید وا می داشتند. اما این که داستان این مرد اجرا کننده حرکات موزیکال و طراحی خاص از کجا نشأت گرفته، به داستان عاشقانه ای بر می گردد که روایت کننده ازدواج عمو نوروز است، او منتظر زنی است که با او ازدواج کند. محققان معتقدند این ازدواج نمادین میان عمو نوروز و زن بی نام (سال) به داستان ازدواج مقدس الهه و شاه مربوط می شود. عمو نوروز نماد کسی است که برکت می دهد، حالا شاه باشد یا هر کس دیگر و آن زن منتظر هم، «زمین» است. چرا که زن همیشه با زمین هم هویت است و آن هم به باروری و روح زایندگی در هر دو جنس بازمی گردد. اما در باب سیاهی سر و صورت حاجی فیروز، مرحوم بهار حدس هایی زده بود، مبنی بر این که این سیاهی باید به بازگشت او (حاجی فیروز) از دنیای مردگان مربوط باشد. به تازگی شیدا جلیلوند با یافته های جدید و ترجمه لوح اکدی به همین داستان فرود «ایشتر» به زمین رسیده است.
دکتر مزداپور، داستان این حرکت نمادین و اسطوره ای را که بنیادی ترین نماد نوروز است، چنین شرح داده است: «ایشتر» که همان الهه «تموز» است، شاه - دوموزی - را برای ازدواج برمی گزیند. یک روز الهه «ایشتر» به زمین می رود، علت این تصمیم هنوز معلوم نیست، برخی حدس زده اند شاید خودش، الهه زیر زمین نیز باشد. با ورود الهه به زیر زمین، باروری در روی زمین متوقف می شود. دیگر نه درختی سبز می شود و نه دیگر گیاهی می روید و زندگی از جریان طبیعی می ایستد و هیچ کس نیست که برای معبد خدایان هدیه بدهد. از این رو خدایان از ایستایی جهان ناراحت بودند و برای پیدا کردن راه حل، جلسه ای ترتیب می دهند و قرار می شود نیمی از سال را - دوموزی - به زیر زمین برود و وقتی دوموزی به روی زمین می آید، نیم دیگر سال را خواهرش که «گشتی ننه» نام دارد به جای برادر به زیر زمین برود. وقتی دوموزی به روی زمین می آید، بهار می شود و تمام مراسم نوروز هم ظاهراً و احتمالاً به دلیل آمدن اوست. وقتی - دوموزی - را از زیر زمین به بیرون می فرستند، لبانش را قرمز می کنند و دایره و تنبک و ساز و نی لبک به دستش می دهند و این یعنی خود حاجی فیروز. دکتر مزداپور معتقد است با ترجمه این لوح اکدی از اسطوره حاجی فیروز رازگشایی شد.
پس در این هفته های آخر سال ما هم از لوح دلمان مهر برداریم و راز مهر بگشاییم و بگذاریم که احساس هوایی بخورد.