آنچه برای خلاق شدن لازم است

آیا دوست دارید خلاقیتتان را بالا ببرید؟ آیا فکر می‌کنید خلاقیت بالا باعث بهبود زندگیتان خواهد شد؟. اگر تصور می‌کنید خلاقیت فقط برای هنرمندان لازم است، باید بدانید که مفهوم …

آیا دوست دارید خلاقیتتان را بالا ببرید؟ آیا فکر می‌کنید خلاقیت بالا باعث بهبود زندگیتان خواهد شد؟.
اگر تصور می‌کنید خلاقیت فقط برای هنرمندان لازم است، باید بدانید که مفهوم خلاقیت چیزی بسیار فراتر از هنر و هنرمندان است و در کلیه عرصه‌های زندگی برای همه مورد نیاز است.
برای یک نفر ممکن است خلاقیت به معنای چسباندن صدف‌های دریایی در اطراف یک نقاشی برای قاب گرفتن آن باشد. برای فردی دیگر خلاقیت در حل یک مساله دشوار فیزیک است. وقتی مفهوم خلاقیت را فقط در چارچوب هنر تعریف کنیم، مطمئناً خیلی تفکرات و ‌ایده‌های ناب و خلاقانه را نادیده گرفته‌ایم. هنرمندی که نقاشی می‌کند و نویسنده‌ای که رمان می‌نویسد، هر دو با دانشمندی که در آزمایشگاه کار می‌کند و آن موسس شرکت و آنکه با صدف دریایی برای نقاشی‌ها قاب درست می‌کند، وجه مشترک دارند.
همه آنها روی مشکلات و راه‌حل‌هایی برای آنها کار می‌کنند که سابقاً وجود نداشته است. ‌این افراد از فکرشان برای تصویر راه‌های جدید برای انجام کارها استفاده می‌کنند. راه‌های بسیار زیادی برای زنده کردن دوباره ‌این روحیه خلاقیت در ما وجود دارد. برخی از‌ این تکنیک‌ها شامل افکار بکر و ناگهانی، طرح ریزی فکر، اشکال مختلف هیپنوتیزم و مدیتیشن و خواب‌های هدایت شده است. همه ‌این تکنیک‌ها یک وجه اشتراک دارند: همه آنها سعی دارند تا از انتقادات و قضاوت‌های درون مغز ما عبور کنند.همه ما ندایی درونی داریم که بر هر چه ما به آن فکر می‌کنیم و انجام می‌دهیم، نگاهی نقادانه دارد. اکثر اوقات ممکن است متوجه ‌این ندای درونی باشیم و ‌این ندا تاثیری شگرف بر عملکردهای ما در زندگی دارد.
این منتقد درونی منفی همیشه به صورت یک ندا نیست و گاهی تصاویری از شکست خود مشاهده می‌کنیم یا احساس ترس و خجالت به ما دست می‌دهد که ما را از دنبال کردن‌ایده‌ها و اعمال جدید و خلاقانه باز می‌دارد. اگر‌این گفت‌وگوهای نقادانه درونی ما اکثراً منفی باشد، توانایی‌های خلاقانه ما فروکش کرده و رفته‌رفته از بین می‌روند و ‌این حس انتقادگر درونی به جای ‌اینکه به ما کمک کند تا افکار بهتری‌ایجاد کنیم، توانایی ما را برای مطرح کردن‌ایده‌ها و افکار جدید نابود می‌کند. شما نمی‌توانید در آن واحد هم انتقادگر و هم خلاق باشید. ‌این دو رویکرد نیازمند طُرق فکری متفاوت از یکدیگر هستند. رویکرد انتقادانه، تحلیلگرایانه و قضاوتی مغز ما از عهده ‌ایجاد و تولید‌ایده‌ها و افکار جدید و خلاقانه بر نمی‌آید. حتی نوع موج مغزی که هنگام افکار خردگرایانه و تحلیلگرایانه‌ ایجاد می‌شود کاملاً با زمانی که افکار و‌ ایده‌های خلاقانه تولید می‌کنیم متفاوت است.