مروری بر روند شکل‌گیری گروه‌ درمانی در دنیا

در گذشته مردم مشکلات روانی را به عنوان بیماری قبول نداشتند بلکه آن را نوعی جن‌زدگی می‌دانستند که در اثر بادهای بد و ارواح خبیثه و اجنه به وجود می‌آیند و فرد مبتلا تا پایان عمر …

در گذشته مردم مشکلات روانی را به عنوان بیماری قبول نداشتند بلکه آن را نوعی جن‌زدگی می‌دانستند که در اثر بادهای بد و ارواح خبیثه و اجنه به وجود می‌آیند و فرد مبتلا تا پایان عمر با آن دست به گریبان خواهد بود و راه علاجی وجود ندارد.
این بدبینی و باورهای غلط باعث شد مردم تصور کنند این قبیل بیماری‌ها از کنترل انسان خارج هستند. در آن دوران بیماران روانی را در دارالمجانین‌ها به غل و زنجیر می‌کشیدند و جن‌گیرها و جادوگران به حل این مسائل می‌پرداختند. در قرن ۱۷ تا ۱۸ «پینل» غل و رنجیرها را از دست و پای این بیماران باز کرد، اما مدت‌ها زمان لازم بود تا بالاخره فروید در اوائل قرن بیستم گفت: این افراد بیمار هستند و بیماری آنها معلول علتی است که علت آن جن و اوراح خبیثه و... نیست. فروید علم روانکاوی را معرفی کرد و گفت می‌توان بسیاری از بیماری‌های روانی را درمان کرد. او به گونه‌ای کاشف ناخودآگاه بود و اساس نخستین روان‌درمان‌هایی که در قرن بیستم انجام می‌شد نیز ناخودآگاه بود. فروید معتقد بود افراد بشر به همه انگیزه‌های درونی کارهای خود آگاه نیستند.در ابتدا روان‌درمانی فقط به صورت انفرادی انجام می‌شد اما از سال ۱۹۲۰ کم‌کم شیوه‌های مختلف گروه‌درمانی به وجود آمد. اولین گروه‌درمانی توسط یک پزشک آمریکایی به نام دکتر کلَت انجام شد. او که متخصص درمان مسلولین بود برای عده‌ای از بیماران خود به صورت گروهی کلاس‌هایی گذاشت و در مورد بیماری و مسائل بیماری آنها صحبت کرد. دکتر کلَت متوجه شد افرادی که در این گروه‌ها شرکت کرده‌اند روند سریع‌تر و بهتری در درمان دارند. از آن پس کم‌کم روش‌های مختلف درمان‌های گروهی مانند روان‌آموزش، روان‌نمایش و... متداول شد، اما مشهورترین روش‌های گروه‌درمانی مبتنی بر یافته‌های روانکاوی بود که بعد از جنگ جهانی دوم در انگلیس و آمریکا مرسوم گردید، این گروه‌ها اولین بار در ارتش انگلیس توسط بیام تشکیل شد.