سیمای یک فرزانه

از جمله صفات علامه طباطبایی این مرد بزرگ روحانی علاقه و خضوع زایدالوصفی بود که به خاندان پیغمبراکرم داشت و فعالیتهای شبانه روزی علمی او را از توسل و عرض ادب به پیشگاه مقام …

از جمله صفات علامه طباطبایی این مرد بزرگ روحانی علاقه و خضوع زایدالوصفی بود که به خاندان پیغمبراکرم داشت و فعالیتهای شبانه روزی علمی او را از توسل و عرض ادب به پیشگاه مقام رسالت و ولایت بازنمی داشت و موفقیت خویش را مرهون همین توسلات می دانست و آنچنان به سخنان ایشان احترام می گذاشت که حتی در برابر روایات مرسل و ضعیف السندهم به احتمال این که از اهل بیت عصمت صادر شده باشد رفتار احتیاط آمیزی داشت و برعکس کوچکترین سو ادب و کژاندیشی را نسبت به این دودمان پاک و مکتب پرافتخار تشیع قابل اغماض نمی دانست .
یکی از شاگردان علامه می نویسد :
« حضرت استاد علاقه و شیفتگی خاصی نسبت به ائمه طاهرین (صلوات الله وسلام الله علیهم اجمعین ) داشتند. وقتی نام یکی از آنان برده می شد اظهار تواضع و ادب در سیمایشان مشهود می شد و نسبت به امام زمان (ارواحنافداه ) تجلیل خاصی داشتند و مقام ومنزلت آنان و حضرت رسول الله و صدیقه کبری (ع ) را فوق تصور می دانستند و یک نحو خضوع و خشوع واقعی و وجدانی نسبت به آنها داشتند و مقام و مرتبه شان را ملکوتی می دانستند و به سیره و تاریخ آنان نیز کاملا واقف بودند. »
یکی دیگر از شاگردان علامه در این باره چنین اظهار می کند :
« ... نکته اول دلبستگی ایشان به اهل بیت (علیهم السلام ) بود و در حقیقت ولای اهل بیت برای ایشان به منزله یک شمع شب افروز شبستان زندگی بود نسبت به اهل بیت بخصوص نسبت به امیرالمومنین (سلام الله علیه ) تا سرحد عشق دلبستگی داشتند. هیچ به خاطر ندارم که از اسم هر یک از ائمه بدون ادای احترام گذشته باشند. در مشهد که همه ساله مشرف می شدند و تابستان را در آنجا می ماندند; وقتی وارد صحن حرم حضرت رضا(سلام الله علیه ) می شدند بارها که در خدمتشان بودم می دیدم که دستهای مرتعش را روی آستانه در می گذاشتند و با بدن لرزان از جان و دل آستانه در را می بوسیدند.
گاهی که از محضرشان التماس دعایی درخواست می شد می گفتند : بروید از حضرت بگیرید ما اینجا کاره ای نیستیم همه چیز آن جاست » .
هرکسی که اندک بی مهری نسبت به خاندان پیغمبر و مقام ولایت داشت نمی پذیرفت و با این قبیل افراد آشتی ناپذیر بود. از اشتباهات علمی افراد فراوان می گذشت و در تصحیح و نقد آنها همواره ادب علمی را حفظ می کرد; اما در مقابل افرادی که به مقام ولایت اهل بیت تا اندازه ای سرسازگاری نداشتند نمی توانست ساکت بماند و به هر نحوی که بود سخن را می گفت . این شیوه در آثار کتبی وی مشهود است اما در محضر خیلی صریحتر و مشهودتر از این بود.
شبهای ماه رمضان در جاهایی که مجالس روضه بود شرکت می کردند و گاهی تا سحر می نشستند و نسبت به مقام شامخ ولایت آن شیفتگی و دلبستگی را با تمام وجود ابراز می کردند.
غالبا در مجالس روضه و مرثیه روزهای جمعه شرکت و گاهی با تمام وجود زارزار گریه می کرد. به طوری که تمام بدنش می لرزید و از چشمهای درشت و جذابش اشک سرازیر می شد و بی گمان بسیاری از موفقیتها که داشت مولود همین خصلت بود. دلباختگی شیفتگی و علاقه وی نسبت به خاندان پیغمبر تا حدی بود که کتاب و علم را در مواردی که مصیبت و مرثیه و امثال آن بود یکسره به یک سو می نهاد.
تمام لیالی ماه رمضان را تا صبح بیدار و مشغول عبادت و نوشتن بود. و بعد از عبادات سحر هنگام طلوع آفتاب تا ظهر را به استراحت می پرداخت . این خصلت شیفتگی به خاندان عصمت در بسیاری از شاگردان ایشان تا آن جا که من می شناسم آگاهانه و یا ناخودآگاه وجود دارد و امیدوارم برای همه شیفتگان خاندان پیغمبر و از جمله خود ما سرمشقی باشد که این چراغ دلها; یعنی ولای اهل بیت (سلام الله علیهم ) به همان صورت که از این اعاظم در قول و عمل به ما رسیده در ما هم فروزان نگهداری شده و به آیندگان به میراث سپرده شود. »
(سیمای فرزانگان ۱۹۴ ـ۱۹۶ )