قالی در دوران قاجاریه و پهلوی

در آغاز پادشاهی ناصرالدین شاه، ترکیه به بازاری برای فروش قالی ایران به بازرگانان خارجی تبدیل د و چون قالیهای کهنه همه در این بازار به فروش رفت، بازرگانان تبریز برای تأمین …

در آغاز پادشاهی ناصرالدین شاه، ترکیه به بازاری برای فروش قالی ایران به بازرگانان خارجی تبدیل د و چون قالیهای کهنه همه در این بازار به فروش رفت، بازرگانان تبریز برای تأمین فرش این بازار، همتی کردند و در اراک، تبریز، کرمان و مشهد کارگاههای قالیبافی دایر کردند و تاریخ جدیدی در قالیبافی ایران آغاز aشد.
تجارت فرش که تا چندی پیش از آن، تنها برای رفع نیاز بازارهای داخل بافته می‌شد به عنوان یک کالای صادراتی و در رابطه با تقاضای بازار جهانی در نظر گرفته شد. شرکت انگلیسی «زیگلر» (Ziegler) در سلطان‌آباد (اراک)، و پس از آن دیگر شرکتهای خارجی مانند شرکت امریکایی «قالی شرق» (Eastern Rug) و شرکت عثمانی-ایتالیایی «نیر کاستل» (Near Kastel) در تبریز و کرمان، شرکت انگلیسی-یونانی «O. C. M» معروف به «شرکت شرق» در کرمان و برخی دیگر از کانونهای مهم بافندگی قالی، شعبه‌هایی برای تهیه قالی و صدور آن بر پا کردند. آنها در ظاهر برای تشویق صادرات فرش و در واقع برای فروش هر چه بیشتر و به دست آوردن سود زیادتر قالیبافان را وادار به بافت فرشهای مناسب تقاضای بازارهای خارج کردند.
با بحران اقتصادی پیش از جنگ جهانی دوم و محدودیت ورود قالی ایران به کشورهای غربی، شعبهٔ شرکتهای خارجی در ایران برچیده شد و آن رونق ظاهری بازار فرش از دست رفت. ورود رنگهای مصنوعی و ارزان قیمت به ایران و بهره گیری از آن به جای رنگهای طبیعی و همچنین رو آوردن به بافت تقلبی برای ارزان تمام شدن تولید فرش و در نتیجه فروش بیشتر آن بویژه در پایان جنگ جهانی دوم، پیوند فرش ایران را با مایه‌های واقعی شهرت آن یعنی سنتهای رنگ، نقش و بافت سست کرد. و تلاشهایی مانند تأسیس موسسهٔ قالی ایران و هنرستان عالی اصفهان که تنها نگرش به یک سوی دشواریها بود و نه همه آنها، نیز نتوانست گره‌گشا باشد و درنتیجه مشکل همچنان پابرجا ماند و صنعت قالیبافی ایران که در قرن نهم هجری به دوره جوانی و در قرنهای دهم و یازدهم به کمال رسیده بود، در قرنهای دوازدهم و سیزدهم رو به ضعف گذاشت و از آن پس نیز نتوانست آن شکوه دورهٔ درخشان خود را به دست آورد.