نمیخواهم درد دل را تعریف کنم، زیرا نیازی به تعریف ندارد. اما اغلب مردم نیاز دارند که درددل کنند. در واقع میخواهند دلی را بیابند تا از ناخوشیها و گاه خوشیها بگویند. میخواهند …
نمیخواهم درد دل را تعریف کنم، زیرا نیازی به تعریف ندارد. اما اغلب مردم نیاز دارند که درددل کنند. در واقع میخواهند دلی را بیابند تا از ناخوشیها و گاه خوشیها بگویند. میخواهند بگویند تا سبک بشوند، راحت روان پیدا کنند. به نظر من آدم نیاز دارد که درد دل کند. نیاز دارد گوشی به گفتههای درونی او گوش بدهد. با همدردی کند و با همدلیاش کمی از آلام او را بکاهد. اما همیشه این طور نیست که مردم پیش همه درد دل کنند و به قول معروف سفره دلشان را پیش همه باز کنند. عللی که باعث میشوند مردم کمتر از خود بگویند ممکن است حاصل یکی از موارد زیر باشد:
۱) پیدا نکردن همدرد:
بعضی های عقیده دارند که تا کسی به درد آنها گرفتار نشده است و آن را لمس نکرده باشد نمیتواند آنها را درک کند. دل سیر از گرسنه چه خبر دارد؟ نقل است روزی مردی که شنا کردن بلد نبود در حالی که داشت غرق میشد فریاد میزد: کمک! کمک! من شنا بلد نیستم. در همین هنگام پیرمردی که از آنجا می گذشت گفت: خاموش! من هم خیلی از کارها را بلد نیستم اما برای اعلام آنها فریاد نمیزنم.[۱]
۲) عدم اعتماد:
میترسند که از خود بگویند، مبادا که رازشان برملا شود. مبادا در مورد آنها بد فکر کنند. مبادا موقعیت اجتماعی آنها بهخطر بیفتد. مبادا بر علیه آنها استفاده شود و صد مبادای دیگر.
۳ )غرور:
غرور نیز حجابی است که نمیگذارد بعضیها حرفهای دل خود را بگویند.
۴) جنسیت:
میگویند که مردها نباید بگریند چون اشک مردانه نیست، مرد باید استوار باشد، نباید در برابر مشکلها قد خم کند.[۲] اما آیا این ها نشان مردانگی است؟
۵) نشانه ضعف دانستن:
بعضیها هم صحبت دل را نشانه زبونی و سستی میدانند. عقیده دارند که آدمها محکم نیازی به درد دل کردن ندارند.
● نیاز به درد دل کردن
میگویند علی(ع) هنگامی که از خامی و جهل اطرافیانش به ستوه میآمد، در چاه میگریست[۳] به نظر من درد دل کردن هم مثل یکسری از نیازهای طبیعی انسان، لازم است، زیرا شخص با تخلیه روحی خود تنشها را از خود میراند و هنگام بیان حرفهایش گویی احساس سبکی میکند زیرا شخص شنونده نیز در درد او سهیم میشود (البته اگر خردمند باشد).
● مخاطب
شنیدهاید که میگویند همدلی از همزبانی بهتر است، این جمله دربردارنده مفهوم همدلی مثبت است. یعنی مخاطب بهجای اینکه چند حرف روی حرفهای شخص بگذارد و تحویل او بدهد و داغ او را بیشتر کند، با همدلی کردن سازنده خود سعی در کاستن آلام درددل کننده داشته باشد.
همچنین شخص باید به مخاطب اعتماد داشته باشد، البته میزان اعتماد به درجه درونیت حرف دل بر میگردد.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است