هم خدا را می خواهد هم خرما را

عبارت مثلی بالا ، در مورد آن دسته افراد حریص و طماع بكار می رود كه بخواهند از دو نفع و فایده مغایر و مخالف یكدیگر سودمند گردیده و حاضر نباشند از هیچیك صرفنظر كنند . آورده اند كه …

عبارت مثلی بالا ، در مورد آن دسته افراد حریص و طماع بكار می رود كه بخواهند از دو نفع و فایده مغایر و مخالف یكدیگر سودمند گردیده و حاضر نباشند از هیچیك صرفنظر كنند .
آورده اند كه ...
بت پرستی در میان مردم مكه برای اولین بار بوسیله عمر و بن لحی از قبیله خزاعه ، كه منصب سرپرستی كعبه را داشت انتشار یافت و داستان مفصلی دارد . عمرو چند بت از مردم شام گرفت و در اطراف كعبه به پای داشت . پس از چندی به سواحل بحر احمر سفر كرد و بتهای سواع ، بغوث ، یعقوق و نسر را از جده به مكه آورد و در میان قبایل عرب تقسیم كرد و ایشان را به پرستش آن بتها دعوت نمود .
از این تاریخ اقوام عرب راه و رسم بت پرستی را در پیش گرفتند ، در هر طرف بتكده هایی بر پا كردند و بعلاوه هر كس در خانه خود بتی نگاه می داشت و چون به سفر می رفت با آن وداع می كرد و دست بر آن می شود و موقع مراجعه از سفر هم موظف بود كه قبل از هر كار به سراغ بت برود و دست بر آن بساید .
قبایل عرب هر كدام بتی به نام داشتند كه با آداب مخصوص به زیارت آن می رفتند و قربانی را تقدیم می كردند .
معروفترین بتهای آن سرزمین عبارت بودند از : هبل ، ود ، لات ، منات ، عزی كه تقریباً كلیه قبایل عرب در زمان جاهلیت آنها را می پرستیدند و قربانی می دادند . علاوه بر بتهای مذكور صدها بت دیگر هم مورد ستایش و نیایش بود كه ذكر اسامی آنها از حوصله و بحث این مقاله خارج است . جالبترین آنها . بت پرستی طایفه حنیفه بود ، زیرا جهل و گمراهی . این طایفه را بجایی رسانده بود كه بت معبود خویش را از آرد و خرما می ساختند . در یكی از سالها كه قحطی شده بود و شدت گرسنگی به حد نهایت رسیده بود ، افراد قبیلهٔ حنیفه ، آن خدای خرمایی را بین خود قسمت كرده و خوردند و شاعر عرب در رابطه با این عمل آنها چنین می گوید : طایفه حنیفه خدای خود را در سال قحطی خوردند و از عواقب این كار و خشم خدایشان نیندیشیدند . پس از این واقعه در میان سایر قبایل عرب هم اصطلاح : هم خدا را می خواهد و هم خرما به زبان عربی رواج یافت و در میان ایرانیان هم ضرب المثل شد .