یك كاروان دل

این همه بانگ جرس كاروان از چیست؟ از چه رو جای سم اسبان ترك می خورد، می شكند؟ مگر نه این است كه زمین كربلا همیشه داغ بوده است، پس چرا امروز این چنین تب كرده است و عرق كرده... خورشید …

این همه بانگ جرس كاروان از چیست؟ از چه رو جای سم اسبان ترك می خورد، می شكند؟ مگر نه این است كه زمین كربلا همیشه داغ بوده است، پس چرا امروز این چنین تب كرده است و عرق كرده...
خورشید را چه می شود كه این چنین بر سینه می كوبد كه رخ بپوشد، آسمان را چه می شود كه كودك یتیمی را می ماند كه بغض هایش را فرو می خورد و سر بر گریبان كشیده است... این كدامین كاروان است كه غریبانه می نوازد، غافله سالارش را بگوئید كه این نوای حزین كه از قلب كاروان می آید، از چیست؟ چه شده است كه زمین سكوت اش را شكسته و فریاد می زند تا كاروان نیاید...
نه... نه... نه... نگویید كه حسین (ع) آمده است و زینب (س) به همراه او تا گل هایش را به باغبان بفروشد و برود، نگویند كه عباس آمده است كه فرات را یارای چشم دوختن بر چشمانش نیست. همان بس كه داغ لب های تشنه برای همیشه بر دل فرات مانده است و حسرت قطره ای تا گوارایی اش را به لب های عباس ثابت كند؛ كاش آب بر آب نمی ریختی عملدار!
از آن هنگام كه ستون خیمه ها بر دل زمین كوبیده شد، نام كربلا را بر این سرزمین نهادند، نه آن هنگام كه فریاد وا محمدای (ص)، زینب (س) فاجعه عظیم تاریخ را بر عالمیان فریاد كرد. و قدسیان از آن هنگام كه كاروان دل برزمین رسید سر بر دیوار ماتم سائیدند. كاش عاشورا می دانست كه حسین (ع) كیست؟ آن وقت راضی به ظهر عاشورا نمی شد. كاش تاسوعا می دانست كه عباس (ع) یعنی چه آن وقت دل به رفتن عباس (ع) نمی داد. حسین (ع) ابراهیم شده بود با ۷۲ قربانی، بی آن كه چشم داشتی به دست های خدا داشته باشد، می دانست كه همه را می سپارد به سینه آسمان و خود نیز...
خداوندا ظهر است، آفتاب از شرم عرق كرده است، زمین را نگویم كه پرتاول است. خداوندا كاروان شكسته بر سینه دشت قدم بر می دارد، قافله سالار زینب (س) است با نگاهی زخمی با دلی خسته تمام پاره های وجودش را می گذرد و می رود می رود تا سرنی در نینوا مخفی نباشد. صدای بانگ جرس كاروان می آید، كاروانی كه از غربتش دل زمین می شكند و آسمان ظرفیت شنیدن بغض های شكسته در حنجره را ندارد. كاروان می رود، بی حسین (ع)، بی عباس (ع)، اما با ۷۲ سر كه بر سرنی، حكایت جدایی ها را می خواند...
خداوندا، این همه بانگ الرحیل از چیست؟ آرامتر... جانم را می بری، آرامتر.

زینب قیامتیون