نقش خیال

عمر خوش باشد ولی با یار همدم خوشتر است یك دمی با همدمی از ملك عالم خوشتر است درد دل داریم و درد دل دوای جان ماست گرچه دل ریشیم، زخم او ز مرهم خوشتر است مجلس عشق است و رندان مست و ساقی …

عمر خوش باشد ولی با یار همدم خوشتر است
یك دمی با همدمی از ملك عالم خوشتر است
درد دل داریم و درد دل دوای جان ماست
گرچه دل ریشیم، زخم او ز مرهم خوشتر است
مجلس عشق است و رندان مست و ساقی در حضور
این چنین خوش مجلسی از صحبت جم خوشتر است
یك دمی با همدمی و گوشه میخانه ای
از حیات جاودان می دان كه آن دم خوشتر است
نور چشم ماست او، بنشسته خوش بر جای خود
خلوت خالیّ خوش با یار محرم خوشتر است
جان و جانان هر دو سرمست اند و با هم یار غار
جمع این یاران اگر باشند با هم خوشتر است
نعمت الله سرخوش است از ذوق می گوید سخن
هر چه گوید خوش بگو «والله اعلم» خوشتر است

شاه نعمت الله ولی