جمال و جلال محمد سیره اخلاقی پیامبر(ص)

● ادب در برخورد حالت و گفتار هركس در اولین لحظه برخوردش با مخاطبان آینه ای است كه درون را نشان می دهد. سلام گفتن و دست دادن و مصافحه كردن، نشان ادب، تواضع و حسن خلق است. ▪ در حدیث …

● ادب در برخورد
حالت و گفتار هركس در اولین لحظه برخوردش با مخاطبان آینه ای است كه درون را نشان می دهد. سلام گفتن و دست دادن و مصافحه كردن، نشان ادب، تواضع و حسن خلق است.
▪ در حدیث آمده است:
«كان من خلقه ان یبدأ من لقیه بالسلام».
از خلق و خوی حضرت آن بود كه با هر كس برخورد می كرد، آغاز به سلام می نمود.
«اذا لقی مسلماً بدأ بالمصافحه».
هرگاه با مسلمانی دیدار می كرد، با او دست می داد.
در خود دست دادن نیز رعایت می كرد تا دست خویش را زود عقب نكشد، تا مبادا طرف مقابل احساس بی علاقگی و سردی در برخورد پیدا كند.
هرگاه با یكی از اصحاب ملاقات می كرد و آن شخص دست پیش می آورد، پیامبرخدا(ص) با او دست می داد و دست خویش را از دست او جدا نمی كرد تا این كه شخص مقابل دست خود را عقب بكشد و از دست آن حضرت درآورد.
● تفقد و احوالپرسی
آگاهی «پیشوا» از حال و وضع (پیروان) و خبرگیری از مشكلاتشان و سر زدن به خانه هایشان نیز از اسباب نفوذ در دلهاست. رسول خدا(ص) از یاران خود غافل نمی ماند و رابطه ها را همچنان زنده و قوی نگاه می داشت.
▪ به روایت امام علی(ع):
«هرگاه كسی، از برادران دینی اش را سه روز نمی یافت (و در جمع مسلمانان نمی دید) سراغ او را می گرفت. پس اگر غایب و در سفر بود، برایش دعا می كرد؛ اگر شاهد و حاضر در شهر بود، به دیدارش می شتافت و اگر بیمار بود، به عیادتش می رفت.»
این نشان دهنده رابطه ای صمیمی با زیردستان است و مقتضای «اخوت دینی» همین یكدلی و صفا و محبت است.
● مردمی زیستن
آنچه آن حضرت را به مردم نزدیك می ساخت و با او احساس «خودی» می كرد، رفتار مردمی و اخلاق متواضعانه و دور از تكلف او بود. با آنكه ازنظر فكر، علم، عصمت، پاكی و فضایل روحی و معنوی، در سطحی بالاتر از مردم بود و افراد عادی با افق معنویت و كمال وجودی او فاصله های بسیار داشتند، اما نحوه معاشرت و برخورد رسول خدا(ص) مردمی بود، هم در حرف زدن در سطح مردم سخن می فرمود، هم در معاشرت، با توده خلق الله، خود را هم افق می ساخت:
با تهدیستان همنشین و با بینوایان هم غذا می شد.
● به روایت زیدبن ثابت:
«چنان بودیم كه هرگاه در خدمت او می نشستیم، اگر شروع می كردیم به سخن گفتن در یاد آخرت، با ما در همان موضوع صحبت می كرد، و اگر به دنیا می پرداختیم، او هم با ما از دنیا سخن می گفت و اگر از خوردنی و نوشیدنی می گفتیم، آن حضرت هم درباره همان با ما به سخن می پرداخت.»
این نهایت مردمی زیستن آن بزرگوار بود و خود را تافته ای جدا بافته از مردم نمی دانست (اگر چه در واقع، چنان بود.)