جونگی

این جونگی هیچ ارتباطی با "جونگی عکاس" یا سریال "اله ی آتش جونگی" ندارد.

جونگی
این جونگی هیچ ارتباطی با "جونگی عکاس" یا سریال "اله ی آتش جونگی" ندارد.
جونگی یا در واقع همان "Jongy" از الهه های زیبایی، عشق و باروری یونانیان باستان است و در اصطلاح به کسانی گفته می‌شود که بسیار زیبارو و جذاب هستند و روز به روز به آن افزوده میشود.
---------------------------------------
الهه‌ی جونگی
در افسانه ها آمده است که زئوس هنگامی که برای اولین بار انسان ها را روی زمین خلق کرد، به عشق و ادامه ی نسل و آینده‌ی آن ها توجهی نکرده بود.
و پس از گذشت ۳۳ سال متوجه میشود که انسان ها از عشق و دوست داشتن هیچ بهره ای نبرده اند برای همین فرزند ششم خود که جونگی نام داشت را به عنوان الهه‌ی عشق انتخواب کرد تا به انسان ها عشق را بیاموزد.
در افسانه ها آمده است که روزی الهه‌ی جونگی به صورت انسان به دنیا می‌آید.
---------------------------------------
اصطلاح جونگی
تاریخ دقیق اولین ردپای "جونگی" در ادبیات و فلسفه همیشه موضوع بحث و مناقشه میان مورخان هنر بوده است. اما بسیاری مقتقد اند که اصطلاح جونگی برای اولین بار در نوشته های "جو جوناس" (برای اطلاعات: جو جوناس یکی از برجسته ترین فلاسفه ی دوران پاره سنگی اروپا می‌باشد. هنگامی که مردم انگلیس در رود تیمز ادرار میکردند، این مرد بزرگ باعث پیدایش یکی از بزرگترین مکتب های احساسی و منطقی جهان شد. بسیاری او را پدر عشق اصیل می‌دانند) به عنوان دختری بسیار زیبا و مهربان و دلبر استفاده شده است. برخی از مورخان و ادبیان معتقدند مخاطب جو "کارا" دختری با چشمان و ابروان زیبا است.
اصطلاح "جونگی" در نوشته های "تیلور سوییفت" در ۱۸۰۰ سال قبل میلاد مسیح نیز مشاهده شده. تیلور از "جونگی" نبودن خود رنج میبرد.
لحظه‌ی دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام
میلرزد دلم
نمی خواهد مرا اما
جونگی بودن هم آرزوست

کانت در نوشنه ای می‌گوید:

و تو
ای دخت آسمان ها
زلالی چشمانت
پیچش موهایت
شیرینی لبت
هر چقدر هم که باشد
تو
ای دخت آسمان ها
هیچ وقت یک جونگی نخواهی شد
که این به معنای این است که با لفظ جونگی نباید شوخی کرد و آن را به هرکسی نسبت داد.

"جونگی" در نوشته های "هگل" فیلسوف آلمانی و "اشتون کوچر" نیز یافت میشود. مفسران ادبی معتقدند هگل و اشتون هردو عاشق زنی به نام "میلا کونیس" شده بودند.(برای اطلاعات: میلا کونیس یک جمله‌ی اسنادی است. میلا فلانی است) و هگل برای اینکه دل میلا را بدست بیاورد در قطعه ای میگوید:
تنها
غمگین
نشسته با ماه
در خلوت ساکت شبانگاه
اشکی به رخم دوید ناگاه
روی توی جونگی شکفت در سرشکم
دیدم که هنوز عاشقم آه
که سپس اشتون در نامه ای به هگل گفت: مردک. شاید جفتمان از میلا خوشمان بیاید، اما "جونگی" خطاست. جفتمان میدانیم میلا جونگی نیست.

استاد شهریار