زندان، مواد مخدر، اعتیاد و چند چیز دیگر

زندان آن‌قدرها هم که فرض می‌شود محیط بسته‌ای نیست. درست است که دیوارهایی بلند، سیم‌خاردارهایی چندلایه روی دیوارها، درهای آهنی نفوذناپذیر و دوربین‌های مدار بسته در گوشه و کنار دارد، ولی مواد مخدر نه پشت دیوار و سیم خاردار می‌ماند نه در پس ِدرهای بزرگ و ضخیم آهنی.

زندان آن‌قدرها هم که فرض می‌شود محیط بسته‌ای نیست. درست است که دیوارهایی بلند، سیم‌خاردارهایی چندلایه روی دیوارها، درهای آهنی نفوذناپذیر و دوربین‌های مدار بسته در گوشه و کنار دارد، ولی مواد مخدر نه پشت دیوار و سیم خاردار می‌ماند نه در پس ِدرهای بزرگ و ضخیم آهنی.

سال ۹۲، ۱۲۴ کیلو مواد در زندان‌ها کشف شد (آمار ستاد مبارزه با موادمخدر) که ممکن بود کشف نشود و زندانیان مصرفش کنند، آن هم در ازای قیمتی گزاف.

این‌که عده‌ای با فروش مواد در زندان‌ها کاسبی می‌کنند حقیقتی است که هیچ‌وقت انکار نشده، اما این‌که چرا مواد به زندان راه می‌یابد گره اصلی ماجراست.

رئیس سازمان زندان‌ها معتقد است موادمخدر، بیشتر از راه بلع وارد زندان‌ها می‌شود، یعنی زندانیانی که به مرخصی می‌روند مقداری از مواد را قورت می‌دهند و وارد زندان می‌شوند و هنگام دفع، مواد بلعیده شده را از مدفوع جدا می‌کنند و بعد هم ادامه داستان.

برخی برای مصرف شخصی‌شان این کار را می‌کنند و برخی برای کاسبی در زندان که هر دو گروه نیز با بلعیدن مواد به هدفشان می‌رسند چون به گفته رئیس سازمان زندان‌ها تجهیزاتی که قادر به شناسایی مواد در معده زندانیان باشد، بجز در چند زندان کشور، در دسترس نیست.

البته باید انتقال مواد از طریق ملاقات‌های حضوری را هم به روش بلع اضافه کرد که کمی سخت‌تر از روش اول است، ولی رد و بدل شدن مواد از این طریق منتفی نیست.

این‌که در زندان‌های کشور انواع مواد مخدر سنتی و صنعتی وجود دارد با دانستن این نکته که نزدیک به نیمی از جمعیت زندان‌ها را مجرمان مواد مخدر تشکیل می‌دهند، موضوعی قابل درک می‌شود چون معتاد حتی اگر در زندان باشد موادش را پیدا می‌کند.

اما این‌که چرا این روند کنترل نمی‌شود جای بحث دارد چون مصرف مواد (البته به روش تزریقی) در محیط بسته زندان همانا و گسترش ایدز و هپاتیت همانا؛ زندان نیز که آلوده شود جامعه تهدید می‌شود چون هر فرد زندانی بالاخره آزاد می‌شود و با مردم جامعه بُر می‌خورد.

پس کنترل مبادی ورود موادمخدر به زندان‌ها (بیش از آنچه امروز انجام می‌شود) یک نیاز اساسی است، اما پیداست تا تجهیزات پیشرفته در اختیار نباشد این نیاز نیز تامین نمی‌شود.

پس شاید بهترین راه‌حل، راه‌اندازی اردوگاه‌های شرایط سخت باشد که چند سال است وعده افتتاحش داده می‌شود، اما هنوز به بار ننشسته است. وعده این است که اگر این اردوگاه‌ها به بهره‌برداری برسد دسترسی به مواد صفر می‌شود که اگر چنین شود انقلابی در راه زندگی پاک رخ می‌دهد.

اما فعلا که چنین نشده، باید به فکر زندان‌های طبقه‌بندی نشده‌مان باشیم که در آنها همه جور زندانی کنار هم می‌نشینند و بعید نیست یک زندانی غیرمصرف کننده در اثر همنشینی با مصرف‌کننده‌ها معتاد شود.

مریم خباز