قریه‌ای به خواست خدا

از تهران یا شهرهای شمالی که راهی شیراز شوید همین که از محدوده استان اصفهان خارج و وارد محدوده استان فارس شوید، می‌توانید به تماشای شهر ایزدخواست بنشینید؛ شهری که دقیقا به دلیل جغرافیایش گرفتار بی مهری هر دو استان است.

از تهران یا شهرهای شمالی که راهی شیراز شوید همین که از محدوده استان اصفهان خارج و وارد محدوده استان فارس شوید، می‌توانید به تماشای شهر ایزدخواست بنشینید؛ شهری که دقیقا به دلیل جغرافیایش گرفتار بی مهری هر دو استان است.

نه اصفهانی ها دلی برای این جنوبی ترین جاذبه تاریخی این سرزمین می سوزانند و نه مسئولان گردشگری و میراث فرهنگی فارس چندان توجهی به «ایزدخواست» می کنند.

در شرق جاده شیراز که بروید به نزدیکی آباده که رسیدید، بپرسید ایزدخواست کجاست. نامی عجیب که شما را راهی شهری می کند به قدمت تاریخ کهن این سرزمین. اما شهر ایزدخواست را آنچه زبانزد تاریخ کرده است قلعه ۲۰۰۰ ساله آن است که از زمان ساسانیان به جای مانده و متاسفانه در کمال بیرحمی بدون کوچک ترین توجهی از سوی مسئولان به حال خود رها شده است. در ایزدخواست علاوه بر قلعه قدیمی کاروانسرای زمان شاه عباسی هم وجود دارد که آن را هم مثل قلعه به امان خدا رها کرده اند تا سرانجام در گذر روزگار به زوال بیفتد. کاروانسرا در شمال شرقی رودخانه ایزدخواست بنا شده است و می گویند یکی از ۹۹۹ کاروانسرایی است که شاه عباس صفوی در دوران تبعیدش بنا کرده است.

اما روایت رازآلودگی نام این شهر هم در نوع خود جالب توجه است. به باور قدیم های این مکان و البته نوشته های برجا مانده و روایت های نقل شده از پیشینیان می گویند روزگاری لشکری بزرگ در این خطه اقامت می کند. شبانه آنچنان برفی می بارد که نیمی بیشتر از لشکر در زیر آن برف مدفون می شوند. صبح فردا که از چند و چون ماجرا می پرسند بزرگ لشکر می گوید: ایزد چنین خواست... و این گونه می شود که در اینجا قریه ای می سازند و زمینش را آباد می کنند و نامش را می گذارند: ایزد خواست...