کمدی چیست

نویسندگان کمدی اغلب احساس می‌کنند در دنیای افسار گسیخته آنان اصول درام‌نویسی کاربرد ندارد، اما کمدی چه هجویه‌ای سرد و بدون شور و شوق باشد و چه مضحکه‌ای بدون توجیه، صرفا شکل دیگری از داستانگویی است.

نویسندگان کمدی اغلب احساس می‌کنند در دنیای افسار گسیخته آنان اصول درام‌نویسی کاربرد ندارد، اما کمدی چه هجویه‌ای سرد و بدون شور و شوق باشد و چه مضحکه‌ای بدون توجیه، صرفا شکل دیگری از داستانگویی است. با این همه استثنائات مهمی وجود دارد که ناشی از شکاف عمیق میان دیدگاه‌های کمیک و تراژیک نسبت به زندگی است.

درام‌نویس ستایشگر انسانیت است و آثاری را می‌آفریند که پیام آنها اساسا این است که روح در بدترین شرایط همچنان شکوهمند است، اما کمدی به این نکته اشاره می‌کند که انسان‌ها در بهترین شرایط هم راهی برای خراب کردن همه چیز پیدا می‌کنند.

کمدی، فرم ساده‌ای دارد. اگر تماشاگر بخندد، موفق است و اگر نخندد، شکست خورده است. به همین دلیل منتقدان از کمدی بیزارند، چون چیزی برای گفتن درباره آن ندارند. در کمدی، خنده هر بحث و جدلی را فرو می‌نشاند و حل و فصل می‌کند. درام‌نویس شیفته زندگی درونی، هیجانات، گناهان، دیوانگی و رویاهای انسان است، اما نویسنده کمدی خیر. او به زندگی اجتماعی نظر دارد. نویسنده کمدی نهاد اجتماعی خاصی را که احساس می‌کند دچار زنگار تزویر و حماقت شده است، نشانه می‌رود و سپس با قلم خود به آن حمله می‌کند. غالبا می‌توان از عنوان فیلم هم دریافت کدام نهاد اجتماعی مورد انتقاد قرار گرفته است. همچنین اگر یک ژانر سینمایی نیز خود را بیش از حد جدی بگیرد و دچار خودبزرگ‌بینی شود، بستر ریشخند و تمسخر را فراهم آورده است. برای مثال اکنون بسیاری از سریال‌ها و آثار نمایشی رفتارهای زندگی روزمره طبقه متوسط مردم را در فضایی کمیک به باد انتقاد می‌گیرند. اگر جامعه‌ای نتواند نهادها و آداب و رسوم خود را مورد نقد قرار دهد، قادر به خندیدن نیست. کمدی ذاتا هنری خشمگین و ضداجتماعی است. بنابراین نویسنده برای حل مشکلات یک کمدی ضعیف نخست می‌پرسد من از چه چیزی خشمگین هستم و سپس آن وجهی را پیدا می‌کند که موجبات خشم او را فراهم آورده است و از آن انتقاد می‌کند.

اما در درام، بیننده مدام به آینده چنگ می‌اندازد و می‌خواهد بداند عاقبت ماجرا چیست، اما کمدی به نویسنده امکان می‌دهد حرکت پیش رونده داستان یا به عبارتی ذهن پیشگوی بیننده را متوقف و صحنه‌ای را وارد قصه کند که هیچ هدف و مقصود داستانی خاصی ندارد و صرفا برای خنده طراحی شده است.

در واقع تفاوت آشکار کمدی و درام این است که در هر دوی آنها نقطه عطف باعث غافلگیری و آگاهی می‌شود، اما در کمدی وقتی شکاف ایجاد می‌شود، غافلگیری، خنده مخاطب را در پی دارد. کمدی به زبان ساده یک داستان خنده‌دار و یک لطیفه مفصل و طولانی است. گرچه شوخی و باعث شادی و نشاط داستان می‌شود، اما به تنهایی برای خلق یک کمدی به معنای واقعی کافی نیست. بنابراین فقط زمانی می‌توان مطمئن بود یک کمدی نوشته شده است که قصه برای فرد دیگری بدون نقل گفت‌وگوهای بامزه یا شوخی‌های تصویری آن تعریف شود. اگر فرد دوم به داستان بخندد، می‌توان گفت کمدی موفق بوده است. در این صورت است که با چرخش هر صحنه، شنونده می‌خندد و این روند تا جایی ادامه می‌یابد که در پایان داستان او حتی نمی‌تواند خنده‌اش را کنترل کند.

روجا ساسان