از گفت‌وگوی علمی تا مذاکره سیاسی

معمولا گفت‌وگو و مذاکره را به یک معنا می‌دانند. شاید معنای لغوی این دو عبارت نیز تفاوت چندانی با یکدیگر نداشته باشد اما اگر مذاکره را طبق آنچه متداول است، محدود به گفت‌وگوهایی بین دو مقام سیاسی از دو دولت متفاوت کنیم، باید تفاوتی بین مذاکره و گفت‌وگو در برخی زمینه‌های دیگر، بویژه زمینه‌های علمی قائل باشیم.

معمولا گفت‌وگو و مذاکره را به یک معنا می‌دانند. شاید معنای لغوی این دو عبارت نیز تفاوت چندانی با یکدیگر نداشته باشد اما اگر مذاکره را طبق آنچه متداول است، محدود به گفت‌وگوهایی بین دو مقام سیاسی از دو دولت متفاوت کنیم، باید تفاوتی بین مذاکره و گفت‌وگو در برخی زمینه‌های دیگر، بویژه زمینه‌های علمی قائل باشیم.

عبارت گفت وگو به معنای عام کلمه در زمینه های متفاوتی صورت می گیرد؛ گفت وگو در زمینه اقتصادی، علمی و... وقتی گفت وگو در زمینه علمی صورت می گیرد، طرفین گفت وگو احتمالا موضعی را پیش از انجام گفت وگو اختیار کرده اند.

این موضع ممکن است در حین انجام گفت وگو تغییر کند اما علت تغییر موضع، براساس منطق حاکم بر گفت وگو ـ منطق علمی ـ باید حقیقت های علمی باشد. به عبارت دیگر از دو دانشمند انتظار می رود وقتی در جریان بحث علمی به این نتیجه رسیدند که موضعشان کاملا صحیح نیست، آمادگی پذیرش اصلاح موضع خود را داشته باشند. وقتی یک فیزیکدان درباره مساله ای در باب اتم ها با استدلال هایی از سوی همکاران خود مواجه می شود که موضع او را تضعیف می کنند، انتظار می رود اگر دفاع قابل قبولی از موضعش ندارد، به اصلاح موضع خود تن در دهد.اما گفت وگو در زمینه سیاسی یا همان مذاکره لزوما با چنین منطقی پیش نمی رود بلکه مذاکره سیاسی بر محور قدرت و منافع حرکت می کند.

مذاکره سیاسی صرفا عرصه اعلام موضع ـ ولو موضع منطقی و علمی و مستدل ـ نیست، بلکه مذاکره کنندگان سیاسی مجبورند موضع خود را بر محور ابراز قدرت و نیز منافع سامان دهند. مذاکره کننده سیاسی از سویی می باید دارای پشتوانه قوی از سوی مردم کشور خود باشد. همچنین می تواند از حمایت کشورهای دوست به عنوان ابزار قدرت در برابر کشور طرف مذاکره استفاده کند.

از سوی دیگر باید به منافع کشور خود و نیز منافع کشور مقابل توجه کند، به نحوی که مذاکره را چنان پیش نبرد که هزینه های کشور خود را زیاد کند و از سوی دیگر باید به نحوی اعلام موضع کند که کشور مقابل نیز از حیث منافع خودش انگیزه ای برای پذیرش این مواضع داشته باشد.

البته یک نظام سیاسی ارزش محور، همچون نظام جمهوری اسلامی، همواره غیر از عنصر منافع و قدرت، به ارزش ها و حقایق نیز توجه دارد اما این دو لزوما مغایر یکدیگر نیستند بلکه نظام ارزش محور در مواجهه با کشورهای رقیب انتظار ندارد که آنها نیز بر مبنای این ارزش ها اعلام موضع کنند، اما نظام ارزش محور در عین حفظ ارزش های خود، از ابزار پیشبرد صحیح مذاکرات سیاسی غافل نخواهد بود.

محیاسادات اصغری