همه چیز این بار خیلی زود جور نشد. راستش ۳ سالی میشود که ایده «پژمان» حوالی ذهنم میچرخید.
همه چیز این بار خیلی زود جور نشد. راستش ۳ سالی میشود که ایده «پژمان» حوالی ذهنم میچرخید. ۳ سال یعنی دقیقا روزهایی که از فوتبال یا حداقل سطح اول آن کنار رفتم. این یکی خیلی زود اتفاق میافتد؛ از ستاره بودن تا از نظرها دور شدن، راه زیادی نیست. چشمت را که باز کنی، میبینی دیگر دور و برت آنقدر شلوغ نیست. سر نخواستنت دعواست. زنگخور تلفنت پایین آمده و انگار نه انگار که زمانی در پرسپولیس یا حتی تیم ملی بودهای...
من، پژمان جمشیدی، مثل خیلیهای دیگر همه اینها را به چشم دیدهام؛ رسیدن به آخر خط و پایان یک عشق خالص بعد از ۲۰ سال. از روزهایی که برای خودت مثل مجتبی محرمی، اسطوره داشتی و میساختی تا همین چند سال آخر فوتبال. «پژمان» یکی از همینهاست. بخواهی یا نخواهی، دورهات تمام میشود. همه آن احساسات دوستداشتنی. نهایتا باید خاطراتت را قاب کنی بزنی به دیوار. از این بیشتر چیزی نصیبت نخواهد شد. روزهای فراموشی خیلی زود از راه میرسند.
این کابوس همه ماست. فوتبالیستهای دیروز، امروز و البته فردا. ایده را همان ۳ سال پیش به پیمان قاسمخانی دوستداشتنی گفتم. آبان ماه پارسال بود که پیمان خبر داد شبکه ۳ قصه را پسندیده. از ته دل خوشحال شدم. مخصوصا وقتی شنیدم «محسن چگینی» عزیز قرار است آن را بسازد. «سروش صحت» هم شد کارگردان. با بچههای گروه غریبه نیستم. سالهاست هفتهای یک شب دور هم جمع میشویم و فوتبال بازی میکنیم. آنها پژمان را خوب میشناسند. یعنی نه فقط من، که شخصیت همین «پژمانی» که از هر شب روی آنتن میرود. خسته، عصبی و کلافه در آخر خط شهرت. پیمان گفته بود نقش اول «پژمان» را باید یک فوتبالیست بازی کند. یک روز هم به من گفت بهتر است خودت بازی کنی، به من اعتماد کن! من هم اعتماد کردهام. به برادران قاسمخانی که خیلی خیلی قبولشان دارم. ممنون همهشان هستم، همه بازیگرانی که اجازه دادند در کنارشان باشم. ادعایی نیست که کار من هم بازیگری نیست. من همان پژمان جمشیدی سابقم؛ عشق فوتبال با همان احساسات داغ قدیمی. فوتبال همه زندگی من است. شاید حتی چیزی بیش از زندگی. کاش «پژمان» کمی ما را یاد فوتبالیستهای به آخر خط رسیده بیندازد که کمی بیشتر حواسمان به آنها باشد. این همه چیزی است که من و احتمالا همه گروه، آن را میخواهد.
با احترام به همه قدیمیهای فوتبال و طرفدارانش اعم از آبی و قرمز و اهالی محترم هنر که بودن در کنار آنها همیشه باعث افتخار من است.
این کار را از طرف خودم تقدیم میکنم به همه اسطورههای دوران کودکیام که برای من هرگز فراموش نخواهند شد.
پژمان جمشیدی - ۵ مهر ۹۲
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است