مسافر سرزمین وحی

اعمال و مناسک حج به خط پایان خود رسیده است، مسافران سرزمین وحی پس از بیتوته در عرفات، وقوف در مشعر و اقامت در چادرهای منا و رمی جمرات و قربانی کردن به مکه بازگشته‌اند و طواف کرده‌اند و سعی صفا و مروه را به جای آورده‌اند و نماز طواف نساء را به سرانجام رسانده‌اند. همه آنان حاجی شده‌اند و لباس احرام را پس از حلق و تقصیر از بدن بیرون آورده‌اند.

اعمال و مناسک حج به خط پایان خود رسیده است، مسافران سرزمین وحی پس از بیتوته در عرفات، وقوف در مشعر و اقامت در چادرهای منا و رمی جمرات و قربانی کردن به مکه بازگشته‌اند و طواف کرده‌اند و سعی صفا و مروه را به جای آورده‌اند و نماز طواف نساء را به سرانجام رسانده‌اند. همه آنان حاجی شده‌اند و لباس احرام را پس از حلق و تقصیر از بدن بیرون آورده‌اند.

خوشا به حال آنان، کاش ما هم در میان آنان بودیم و همراه کاروان حاجیان مناسک حج را به جای می آوردیم و در طواف همسو با جهان هستی از ملک تا ملکوت همراه می شدیم و با الهام از راز معنوی طواف از فرش به عرش می رسیدیم و همراه با فرشتگان در دایره ای گام برمی داشتیم که آغاز و پایانش جز خدا نمی دیدیم. ما بی توفیق از تشریف و تکریم صاحب خانه محروم مانده ایم.

مسافران سرزمین وحی، پس از طواف و نماز طواف به کوه صفا رفته اند و از آنجا تا مروه را سعی کرده اند و باز به صفا بازگشته اند و هفت شوط را به پایان رسانده اند و به جناب هاجر تأسی جسته اند آن گاه که تنها، تشنه کام و سرگردان در طلب آب بود تا شاید جرعه آبی بیابد و کودک تشنه اش را سیراب کند و از مرگ برهاند.

ما مسافر غریب سرزمین «خودیم» که از کاروان جامانده ایم و قلب خویش را از مشاغل و موانع تهی نکرده بودیم و هیچ امری را به آفریدگار خویش نسپرده بودیم و دنیا را واگذار به اهل آن نکردیم.

دوست داشتیم محرم می شدیم. لباس تشخص و تعین ملی و نشان دار را از تن بیرون می کردیم و دو قطعه پارچه ساده بی نام و نشان را به شانه خود می انداختیم و به جای هر لباس دیگر به پای خود می بستیم و آن را جامه صدق و صفای خود می دانستیم و تلبیه می گفتیم.

دعوت خدای بزرگ را اجابت می کردیم؛ با صفای درونی، اخلاص و پاکی، بی هیچ غل و غشی به ریسمان الهی چنگ می زدیم. با تمام وجود و درون و برون به ندای الهی پاسخ می دادیم و در همه چیز و در همه حال تسلیم حق تعالی می شدیم.

دوست داشتیم محرم خانه می شدیم و همراز با صاحب خانه بودیم. کاش سروش حق را می شنیدیم. کاش ما هم حاجی می شدیم.

محمد خامه یار