جستاری پیرامون جشن مهرگان

جشن مهرگان به روایتی، برمی‌گردد به هزاره دوم پیش از میلاد، و دیرینگی آن به دوران شاهان اساطیری و پیروزی فریدون بر ضحاک ماردوش می‌رسد.

جشن مهرگان به روایتی، برمی‌گردد به هزاره دوم پیش از میلاد، و دیرینگی آن به دوران شاهان اساطیری و پیروزی فریدون بر ضحاک ماردوش می‌رسد. ریشه واژه «مهر» مشترک در فرهنگ هند وایرانی است و در «ودا» و در اوستا به عنوان «میترا» و «ایزد میترا» از آن یاد شده است. برابر نقش‌نگاره‌های بازمانده میترا در نزد ایرانیان باستان، نماد و ایزد فروغ و روشنایی، دوستی و هم‌پیمانی بوده است و از این منظر جشن مهرگان، فرصتی بود برای سپاسگزاری از خداوند به خاطر ارزانی داشتن عشق و دوستی به انسان‌ها. گفتنی است که در ایران باستان، هر یک از ماه‌های اوستایی، با نام یکی از روزها، با اسم ماه، مطابقت داشت و مهرگان هم در جدول اعیاد دوازده‌گانه ایرانیان آمده است. و در این میان عید نوروز و جشن مهرگان از همه جشن‌ها مهم‌تر بوده و دارای آیین‌های خاصی بوده است. در اوستا و در «مهرشت» آمده که این فرشته از سوی اهورامزدا، از سمت کوه‌ها برآمده و در کنارش ایزدان زیاد دیگری هم بوده‌اند و پس از شش امشاسپند، در مقام بالایی قرار داشت.
لازم به یادآوری است، که در ایران باستان و در عهد هخامنشیان، سال به دو فصل بهار و زمستان تقسیم می‌شد. اما در عصر ساسانیان، سال به چهار فصل، تغییر نام پیدا کرد. در زمینه چگونگی برآمدن مهرگان، براساس منابع تاریخی و تذکره‌ها، (اغلب) در قرن‌های چهارم و پنجم‌ هجری، سه نظریه وجود دارد: نظریه نخست: گروهی پیدایش آدم و حوا و همچنین بر تخت نشستن فریدون و دفع فتنه ضحاک را زمینه برآمدن چنین روزهایی دانستند که در شاهنامه فردوسی هم درباره پیشینه این اسطوره، ابیاتی نیز آمده، که نشانه آن، جلوس فریدون بر تخت پادشاهی است. نظریه دوم: یک نگرش دینی است. بسیاری بر این باورند که مهرگان در آیین زرتشتی، یک جشن مذهبی به حساب می‌آمد و قدمت آن، تا اواسط قرن یازدهم قبل از میلاد، تخمین زده می‌شود.
برابر این نظریه، هر سال اوستایی ۳۶۰ روز و دارای دوازده ماه سی روزه بوده است اما از سوی دیگر برابر گاهشماری دیگری، سال ۳۶۵ روز به حساب می‌آمد، که این تفاوت پنج روزه را «خمه مسترقه» می‌گفتند، اما در ایران باستان، یک چهارم روزهای عقب افتاده را جمع می‌کردند و در هر ۱۲۰ سال، ۳۰ روز به گاهشماری زرتشتی می‌افزودند، که از آن میان یک ماه کبیسه به دست می‌آمد، که در پی آن، آن سال دارای ۱۳ ماه می‌بود. این ماه را «بهیزک» می‌گفتند و به روایتی این جابه‌جایی مصادف بود با روز شانزدهم مهرماه. مدت زمان جشن مهرگان، در روزگار ساسانیان حدود شش روز به طول می‌انجامید، که به مهرگان کوچک و مهرگان بزرگ تقسیم می‌شدند. گفته می‌شود که مراسم نوروز با جشن مهرگان شباهت‌های زیادی داشت. در اوستا، سروده ویژه مهرگان، منظومه «مهرشت» نام داشت، که از منظر آیین زرتشتی، «جشن مهر ایزد» پاسداشت یکی از ایزدگان بزرگ این کیش، محسوب می‌شد. همچنین برابر روایتی دیگر، در روزگار ساسانیان، این جشن به مدت ۳۰ روز برگزار می‌شد.

نظریه سوم: دگردیسی طبیعت و گردآوری محصولات کشاورزی را مبنای این حرکت و جشن می‌دانستند که برابر این روایت، فصل پاییز، پیش‌درآمد فصل زمستان و رسیدن سرما، برداشت محصول، آماده شدن زمین برای تحمل چندماهه سرما و نوید آمدن بهار و نوروز را در پی داشت. همچنین، بسیاری بر این باورند که از نظر نجومی، زمان تقویمی، مهرگان همچون نوروز، برمی‌گردد به اعتدال کیهانی و برابر شدن شب و روز که این امر درباره کشت ورزی و فرصت دریافت خراج حاکمان، از مردم را با خود همراه می‌داشت. البته در اوستای کهن، درباره خاستگاه اولیه میتراییسم گفته می‌شود که از دیدگاه علم نجوم پیوند میترا با ستاره قطبی، هر کدام به گونه‌یی، تکیه‌گاهی بودند برای پایداری و برقراری آسمان. کیش میتراییسم و آیین مهر، از نظر شکل و آداب و رسوم در میان ایرانیان و اروپایی‌ با هم متفاوت بوده و این تاثیر در دنیای مسیحیت، دامنه گسترده‌تری داشت.

پس از فروپاشی حکومت ساسانیان و ظهور دولت‌های اسلامی تا اواخر قرن ششم و حمله مغول به ایران، چشم‌انداز برگزاری این آیین، روز به روز کمرنگ و کمرنگ‌تر شد چرا که از سوی خلفای اموی و عباسی این مراسم، فرصتی بود، در جهت دیدار و دادن هدایا به شاهان و امرای محلی. گفته می‌شود که در میان عرب‌ها نیز این جشن، به «جشن خزان» معروف شده بود که شرح مناسبت‌ها و مناسک‌ آن، در تذکره‌ها و کتاب‌های تاریخی به تفصیل آمده است. برابر آثار مکتوب تاریخی در روزگار غزنویان، به ویژه در روزگار سلطان مسعود غزنوی شیوه و شکل مراسم و اهمیت این جشن در تاریخ بیهقی، آثار الباقیه و التفهیم ابوریحان بیرونی، تاریخ طبری، تاریخ تعالبی، زین الاخبار گردیزی، برهان قاطع و در آثار بسیاری از مورخین اروپایی و... در منابع دوران اسلامی نیز ذکر شده است.

در حوزه ادبیات، به ویژه شعر و تا حدی موسیقی نیز، بازتاب جشن مهرگان، در آثار شاعران قرن‌های چهارم و پنجم هجری نیز دیده می‌شود. از جمله شاعرانی چون رودکی، اسدی توسی، منوچهری دامغانی، مسعود سعد سلمان، فرحی شیبانی، عنصری، رفیعی، فردوسی، ناصر خسرو، سوزنی سمرقندی و... در این زمینه، چشم‌انداز این جشن را به گونه‌های زیبایی سروده‌اند. در قلمرو موسیقی نیز، در خسرو شیرین نظامی، الحانی درباره جشن مهرگان، از سوی باربد ساخته و پرداخته شده است. بی‌گمان اهمیت جشن مهرگان در میان اسطوره‌های ایرانی، از جنبه‌های متفاوتی برخوردار بوده که امروزه محل داوری اهل نظر هست و خواهد بود.

محمود معتقدی