گردشگری همچنان در ابهام

گردشگری صنعتی نوپاست که قدمت آن در کشور ما به کمتر از یک قرن می‌رسد، اما با این حال نقش تعیین کننده‌یی در اقتصاد کشور دارد.

گردشگری صنعتی نوپاست که قدمت آن در کشور ما به کمتر از یک قرن می‌رسد، اما با این حال نقش تعیین کننده‌یی در اقتصاد کشور دارد. ایران با سابقه تمدنی کهن از سهم ناچیزی در این صنعت رو به رشد در جهان برخوردار است که در این خصوص با عوامل متعددی دست و پنجه نرم می‌کند. نبود یک تصویر جهانی و روشن از گردشگری، وجود نگاه امنیتی و ضعف بنیه صنعت گردشگری در سایه سیاستگذاری و قوانین و مقررات موجود در کشور، درصد بالایی از این بی سهمی را به خود اختصاص داده است. از سوی دیگر عدم همخوانی فرهنگ گردشگری برخی از کشورها با فرهنگ اسلامی کشورمان و ده‌ها مورد تکراری دیگر که به مذاق هیچ‌کس خوشایند نیست، خود از دلایل عمده در رکود این صنعت است. حال با چنین واقعیتی چگونه می‌توان گردشگری را توسعه داد و به انتظار ورود گردشگرانی از اقصی نقاط دنیا بود و «اقتصادگردشگری» را جانشین «اقتصاد نفتی» کرد؟

هر چند ابعاد توسعه گردشگری در پیام رییس محترم جمهور به همایش تجلیل از خادمان و فعالان صنعت گردشگری، حامل نکات ظریف و درخور توجهی در این حوزه بود، اما راهکاری عملی که بتوان پای گردشگر بیشتری را به کشور باز کرد، در بطن این گرد‌همایی به چشم نمی‌خورد. زمانی که کشورهای همسایه و مسلمان با برنامه‌ریزی‌های دقیق و راهکار‌های علمی و سیاسی به موفقیت‌های جهانی در این حوزه دست یافته‌اند، با کدام منطق و سیاست می‌توان با این کشورها رقابتی تنگاتنگ داشت؟ و یا چطور می‌توان انبوه گردشگر ایرانی را از پدیده موسوم به «تابستان‌گریزی به آن سوی مرز» نجات داد و در سواحل کشور خودمان، به تولید فرهنگ پرداخت؟ بد نیست، بدانیم همین کشور ترکیه که در مقایسه با ایران از حیث جاذبه‌های تاریخی و فرهنگی، هفده پله پایین‌تر است، امروز در بین ده کشور جهان به لحاظ جذب گردشگر مقام بالایی دارد، در حالی که کشور ما در رده هفتاد و پنجم در میان یکصد و پنجاه کشور عضو سازمان جهانی توریسم است. و یا دیگر کشورها، چون ژاپن که تلاش دارد برای جذب گردشگران کشور‌های اسلامی به ساختن اماکنی برای ادای فریضه‌های دینی اقدام کند و مالزی و اندونزی که با فرهنگی اسلامی و با تاکید بر توسعه روابط خارجی و تبادلات فرهنگی، خیل عظیمی از گردشگران ایرانی وسایر کشور‌ها را درخود جا می‌دهند. اینها همه نوعی از اهداف از پیش تعیین‌شده‌یی است که اکثرکشورها برای جذب گردشگر در دستور کار خود قرار داده‌اند و بر پایداری آن پافشاری می‌کنند. در حالی که در کشور ما، صنعت گردشگری در کنار فقدان یک برنامه‌ریزی جامع و مدون، از شعارزدگی‌ گذرا در همه ابعاد سازمانی آن، بیش از پیش رنج می‌برد که از آسیب‌های جدی این صنعت به شمار می‌آید. با خودمان صادق باشیم، گردشگری در ایران از ناحیه سیاست و کج‌اندیشگی ضربه خورده و در کما به سر می‌برد و تا زمانی که بر دردش درمانی حاصل نشود، باقی همان مباحثی است که در تمام همایش و سمینارها تنها به ارائه آمار و سطور ادبی بی‌غلط و یا با غلط بسنده و در صفحاتی قطور تنها به گزارشی تبدیل می‌شود. راقم این سطور بدون هیچ اضافاتی وبه همین سادگی، تغییر نگرش بنیادی، سیاسی و حاکمیتی در کنار ترمیم روابط کشورها را در این حوزه، تنها راه‌حل برون رفت از این بن بست گردشگری می‌داند و بس.

که این نه گناه است و نه چرا؟!

و در پایان معتقد است حال که از درز درهای سیاسی، آن سوی دنیا پیداست، ما نیز درهای گردشگری را پیش نکنیم که هم به سود ما است و هم به سود آیندگان. که ‌گر این نشود، باید همچنان رخت گردشگری را بر بام همسایگان خشک کنیم.


وحید معتمدنژاد