زنده‌باد دیپلماسی

اگر واژه دیپلماسی را در لغت‌نامه دهخدا جستجو کنیم، ابتدا به این تعریف برمی‌خوریم که «دیپلماسی فن و عمل رهبری مذاکرات بین ملت‌ها به منظور حصول سازش که مورد رضایت متقابل همگان باشد و نیز آیین و آداب و مراسم و طرق رهبری این مذاکرات است.»

اگر واژه دیپلماسی را در لغت‌نامه دهخدا جستجو کنیم، ابتدا به این تعریف برمی‌خوریم که «دیپلماسی فن و عمل رهبری مذاکرات بین ملت‌ها به منظور حصول سازش که مورد رضایت متقابل همگان باشد و نیز آیین و آداب و مراسم و طرق رهبری این مذاکرات است.»

چنان که از این تعریف و دیگر تعاریف تخصصی تر در واژه نامه های علوم سیاسی برمی آید، دیپلماسی نه الزاما سازش است و نه نرمش، هرچند تلاشی برای حل و فصل تعارضات با درنظر گرفتن منافع ملی هر کشور محسوب می شود.

چنین است که اگرچه ادبیات حماسه محور ایرانی همواره شأنی بالاتر برای پهلوانی ها، رزم ها و نبردهای قهرمانانه قائل بوده، اما آنان که دقیق تر آثار ادبی زبان فارسی را مطالعه کرده اند، بخوبی می دانند که حتی در حماسه ای ترین متون نیز دیپلماسی به معنای رایزنی و تلاش برای مصالحه و دستیابی به توافقی حداقلی، گام اول برای تامین حقوق محسوب می شده است بنابراین هرچند در طول تاریخ، نتیجه مذاکرات و رایزنی های بین المللی گاه به دلیل ناکارآمدی حکومت ها و عدم تسلط دیپلمات ها به فنون دیپلماسی در راستای منافع عمومی نبوده، اما این ناکامی های دیپلماتیک نباید منجر به بدبینی به ابزاری شود که یکی از کم هزینه ترین راهکارها برای حل و فصل منازعات به شمار می رود.

بدین معنا، آنان که مذاکره با برخی کشورها را دارای قبحی حیثیتی یا آرمانی می دانند، در واقع نگران نتیجه مذاکره هستند که مبادا به تسلیم و وادادگی منجر شود، چراکه بخوبی می دانند نفس مذاکره و رابطه هیچ گاه به معنی پذیرش خواسته های طرف مقابل و پا گذاشتن روی آرمان ها نبوده است.

این البته نگرانی قابل درکی است که برخی فرجام مذاکره را پایان مقاومت می پندارند اما دیپلمات های حرفه ای و آنان که دستی بر آتش چانه زنی های سیاسی دارند، می دانند که دیپلماسی، نه پایان که آغازی بر مقاومت و نبردی گاه طولانی برای احقاق حق است، تنها با ابزار و زبانی متفاوت و اتفاقا پافشاری بر یک نظر و عدم انعطاف در مقابل آرای دیگران که برخی نام ایستادگی بر آن گذاشته و در مقابل دیپلماسی قرارش می دهند، راه ساده تر و البته گاه بی فرجامی بوده است که انسان را به یاد فیلمفارسی های دهه ۵۰ شمسی می اندازد که معمولا پایانی تراژیک دارد.

اکنون دولت در شرایطی برای پایان دادن به مشکلات اقتصادی، سیاسی و یا حتی علمی کشور پای در مسیر دشوار دیپلماسی نهاده که بیش از پیش از نخبگان فکری و اجرایی انتظار می رود به جای تقلیل معنای دیپلماسی به «انفعال و تسلیم»، برای ارتقای معنایی این کنش سیاسی تلاش کنند و به یاد آورند که در جهان پیچیده امروزی، دیپلماسی ابزار مناسب تری برای خلق حماسه های ماندگار است.

مصطفی انتظاری هروی