نگه داشتن، مهم‌تر از ساختن

ما ایرانی‌ها به افتتاح هر چیزی خیلی علاقه داریم. اصلا یکی از معیارهای ما از تعریف مدیری توانمند و کارکشته این است که چه پروژه‌هایی در دوران تصدی او افتتاح شده است. در عرصه فرهنگ و هنر نیز این موضوع مصداق دارد.

ما ایرانی‌ها به افتتاح هر چیزی خیلی علاقه داریم. اصلا یکی از معیارهای ما از تعریف مدیری توانمند و کارکشته این است که چه پروژه‌هایی در دوران تصدی او افتتاح شده است. در عرصه فرهنگ و هنر نیز این موضوع مصداق دارد.
افتتاح و گشایش بسیاری از پروژه های فرهنگی معیار تایید ما از کار بلد بودن مدیران فرهنگی است. اما حال شاهدیم بسیاری از مراکز و اماکن فرهنگی در دوران مدیریت فردی افتتاح می شود که بعدها رها می شود.

از این دست مراکز همه ما بسیار در ذهنمان سراغ داریم که با سروصدا و شلوغ کاری های رسانه ای افتتاح می شوند، اما بعد از مدتی نه تنها کارکرد خود را از دست می دهند، بلکه به مخروبه و ویرانه ای تبدیل می شوند.

اگر بخواهیم مثال بزنیم برخی مراکز فرهنگی و ورزشی که با شوهای نمایشی و رسانه ای به مناسبت های مختلف در سال های اخیر افتتاح شده اند، امروز به تنها چیزی که توجه نمی کنند، مردم است.

این مراکز که با صرف هزینه های هنگفت ساخته شده اند، با این وعده افتتاح شدند که در مناطق و محله های مختلف به قیمتی نازل تر از مجموعه های خصوصی امکانات ارائه دهند و با ارائه تسهیلات ورزشی اوقات فراغت جوانان را پر کنند. در این که نفس ساخت و افتتاح مراکز فرهنگی هنری اقدامی پسندیده است، تردیدی وجود ندارد. ولی امروز اگر به برخی از مراکزی که در سال های اخیر با عنوان مجموعه های فرهنگی و ورزشی ساخته شده اند، سری بزنید با اتفاقات جالبی مواجه می شوید که دیگر قید رفتن به این مراکز را می زنید. مثلا در یک مرکز ورزشی که شاید عمرش به پنج سال هم نرسد، سونای بخار تعطیل است. آب جکوزی شبیه لجنزار شده است. دوش های آب گرم کار نمی کنند. کیسه پلاستیک و سشوار هم که برچیده شده است. در رختکن نیز آنقدر فضا نیست که بخواهی عرق کنان لباست را تنت کنی. مردم حساب می کنند اگر بخواهند بر فرض با قیمت ۵۰۰۰ تومان به چنین مجموعه ای بروند، این پول را دو سه برابر می پردازند و به مجموعه ای خصوصی می روند که بتوانند از همه امکانات بهره مند شوند.

مراکز فرهنگی بسیاری نیز چنین وضعی دارند. بسیاری از فرهنگسراها برنامه درخوری ندارند و همان سالن هایی هم که قرار بوده روزگاری به برپایی کارگاه های هنری تخصیص یابد، به امان خدا رها شده است.

متاسفانه مقوله تجهیز و نگهداری هرگز در کشور ما از سوی مدیران جدی انگاشته نشده است. حال آن که تجهیز و نگهداری در بسیاری کشورها حتی جایگاهی بالاتر از افتتاح دارد. به همین منظور بودجه هایی هم که برای تجهیز و نگهداری اماکن خود در نظر می گیرند، شاید دست کمی از ساخت یک مجموعه نداشته باشد. این موضوع را به خیلی از مسائل دیگر نیز می توان بسط داد؛ از حفظ و نگهداری مجموعه های فرهنگی و ورزشی تا موزه ها، مترو، کتابخانه ها و... .

سجاد روشنی