نقبی بر "رسوایی"

"رسوایی" چهارمین فیلم سینمایی مسعود ده نمکی، مرز فروش پنج میلیارد را پشت سر گذاشت.

"رسوایی" چهارمین فیلم سینمایی مسعود ده نمکی، مرز فروش پنج میلیارد را پشت سر گذاشت. این مطلب حاکی از دو رویداد است یکی آنکه همچنان حمایت های بی دریغ از تبلیغات و اکران گرفته تا سایر موارد فصل مشترک جناح های رقیب حاکم است. دوم آنکه فیلم علاوه بر مورد بالا خود توانایی جذب مخاطب را دارد و بهتر است به جای پاک کردن صورت مساله به تحلیل و چرایی آن پرداخت.
دست کم برای این فروش میلیاردی و جذب مخاطب دو علت مهم به ذهن نگارنده می رسد یکی خالی کردن میدان و از نفس انداختن رقبا به اشکال مختلف، پیش از تولید، پس از تولید اجازه ساخت، سانسور، پروانه نمایش ، اکران و دیگر موارد سد کننده. دوم عوامل درون متنی است. این فیلم مانند سه گانه قبلی هم دارای داستان است هم ساختار،هم شخصیت پردازی و هم معنی است. در همه موارد ذکر شده نوعی جایگزینی آشکار قابل مشاهده است
ابتدا با عرض پوزش و بدون این که قصد توهین به هیچ شخص یا گروهی در میان باشد تنها به جهت روشن شدن واژه جایگزینی، به طرح داستان و قالبی از فیلم های قبل از انقلاب اشاره می شود. یک زن خواننده ی کاباره ای یا روسپی که دارای سرشت پاک است و از سر اجبار به این کار دست می زند مورد دست درازی مشتی مست و ارازل و اوباش قرار می گیرد و در این میان قهرمان یعنی یک لات جوانمرد کلاه مخملی او را از شر این اوباش نجات می دهد، آب توبه بر سر او می ریزد و در نهایت، فیلم با رستگاری آن زن به پایان می رسد. این فیلم تمام جذابیت های لازم برای مخاطب در معرض فساد آن دوران را دارد. با کمال تعجب ترانه ای را که همین گونه زنها می خواندند توسط یک خواننده مرد چندی پیش باز خوانی شده و به عنوان یک ترانه ی عرفانی، که بسیار هم مورد استقبال و علاقه قرار گرفته است. این نشان می دهد جذابیت های این گونه از فیلم ها همچنان مورد توجه مخاطب عام می باشد.
شاید نتوان جناب ده نمکی را برای انتخاب این نوع یا سبک از فیلمسازی نکوهش کرد اما آنچه مورد نکوهش و پرسش می تواند باشد این است که چرا کار به جایی رسیده است که این گونه از فیلم ها چراغ سینمای ایران را روشن نگه می دارد؟ پاسخ را باید از سال ۸۴ به بعد جستجو کرد با روی کار آمدن تفکر عام گرایانه - تفاوتی ندارد که آن را طرفدار حقیقی قشرهای فرودست بدانیم یا عوام فریبی برای کسب قدرت، شهرت و منافع اقتصادی.- جامعه از خردورزی و عقل گرایی به ساده انگاری، تساهل و تسامح در همه امور اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، چرخش نمود از آن جمله در حوزه سینما که نمونه بارز آن همین فیلم های ساخته آقای ده نمکی است. وی برای نشان دادن سهم بزرگ این اقشار در انقلاب، جنگ و بعد از آن به سینما روی آورد اما با اشتباهی وحشتناک نقش این اقشار زحمتکش عام را به عده ای جاهل و لمپن سپرد که حتی مورد نکوهش دوستانش واقع شد.اما او چاره ای نداشت زیرا او گونه ای از فیلمسازی را برای این منظور انتخاب کرد که رژیم پهلوی برای تشکر و پاسداشت از قشر شعبون بی مخ ها، ناجیان رژیم سلطنتی طراحی کرده بود. اما "رسوایی" را می توان از دو سو گامی به جلو انگاشت اول این که تغییر اساسی در شخصیت پردازی آشکار شده است، قهرمان داستان وی دیگر لات ها و لمپن ها نیستند و فیلم را به عامه جامعه مورد نظرش نزدیک تر می کند. از سویی دیگر در "رسوایی" جمله ای به کار رفته که از عمق اندیشه ها و باورهای امروزی فیلمساز سرچشمه می گیرد. به نظر می رسد که او دیگر بر این باور نیست که مجموعه ی همفکرانش، ناجیان اقشار محروم و برپاکنندگان عدالت و مکارم اخلاق اند زیرا این هشت سال این چنین نمی نماید. گاه یک جمله یا یک نما می تواند با تمامی فیلم برابری می کند. شاید به همین دلیل صدای ده نمکی را از درون فیلم می شنویم که "اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که هست از مسلمانی ماست".

زهره نبی زاده
کارشناس ارشد سینما