جفا در حق بزرگان به جرم نیک‌خواهی

درس زندگی در کردار و گفتار استاد ریاضی

از روزی که به دنیا می‌آییم تاریخ روزی را بر پیشانی داریم که باید برویم و این قاعده در مورد همه صادق است. دانشمند و عامی، کوچک و بزرگ، همگی باید روزی بروند، به حکم آنکه روزی آمده‌اند. در این مورد، استثنایی وجود ندارد و به این سبب دیر یا زود «شهریاری» بزرگ را از دست می‌دادیم، ولی جای خوش‌وقتی آن است که «شهریاری» فرصت داشت کارنامه جامعی از خود ارائه کند و امروز که در میان ما نیست، اگرچه فقدانش اندوه‌بار است، ولی خوشحالیم که میراث او در کنار ماست. نام نیک او و میراثی که بر جای گذاشته، یادگار اوست برای ما که نتوانستیم در زمان حیات پربارش به‌خوبی از اندیشه‌هایش بهره ببریم.
درست است که ناراحتیم از اینکه چنان که شایسته‌اش بود او را به صدر ننشاندیم و گهگاه رفتارهایمان مایه اندوهش بود، ولی اینک او شادمان خواهد بود اگر به‌جای اندوه و افسوس صرف، به میراثش بنگریم، زندگی، دستاوردها و آثارش را دوباره و چندباره بررسی کنیم و بدون هیچ پیش‌داوری، رفتار و آثار او را زیر ذره‌بین ببریم. او خود را مبرا از خطا نمی‌دانست و بارها در حضور دوستانش بر این نکته تاکید کرده بود، ولی نالان بود از اینکه به‌جای نقد منصفانه، در بسیاری مواقع، هدف غرض‌ورزی‌های دوست و دشمن واقع شده بود. این بود چیزی که خاطر استاد را ناخوش می‌داشت.
مردی چنین پاک‌سرشت و این همه جفا که در حق او شده بود. آن هم به جرم نیک‌خواهی و چه جرم بزرگی! او اگرچه ما را ترک گفته است ولی اندیشه بزرگ و نیک‌خواهانه‌اش همیشه در کنار ماست؛ دفاع از ضعیف و حقوق پایمال‌شده‌اش، جدی گرفتن جوانان و احترام به آنان به‌عنوان سرمایه واقعی جامعه، توجه به معیارهای علمی و انسانی در بررسی مسایل، نیک‌اندیشی برای همگان، انصاف در داوری حتی نسبت به مخالفان، گفتن حقیقت در همه حال، حتی اگر به زیان شخصی‌‌اش باشد، پرهیز از دروغ و ریاکاری در زندگی شخصی و اجتماعی و بسیاری نکات مهم دیگر که نمودهایش را در کردار استاد دیده‌ایم. اینک ماییم و استاد بزرگواری که ما را ترک گفته است. اگر فکر کنیم که استاد وظایفش را در قبال ما به‌خوبی انجام داده است، بیندیشیم که چگونه ما می‌توانیم به وظایف خود در قبال او عمل کنیم.

صادق حاجی‌امیری