چه فرقی میکند اصالتا کجایی باشی ، مهم این است که «بربری» با هر تاریخچه و پیشینهای، به شکل پذیرفتهشدهای به نام ما آذریزبانها ثبت شده و البته این از آن دسته چیزهایی است که …
چه فرقی میکند اصالتا کجایی باشی ، مهم این است که «بربری» با هر تاریخچه و پیشینهای، به شکل پذیرفتهشدهای به نام ما آذریزبانها ثبت شده و البته این از آن دسته چیزهایی است که منتسبشدنش کسی را آزردهخاطر نمیکند، بلکه شاید حتی با استقبال هم مواجه شود.
از افسانههای محیرالعقولی که درخصوص قوت و قدرت این نان در فرهنگ عامه شکل گرفته تا اثرات دوپینگی آن که بعضیها میگفتند حسین رضازاده را به سکوی قهرمانی جهان رسانده و خیلی چیزهای گفتنی و نگفتنی دیگر، همه نشان میدهد ایرانیها از ترک گرفته تا تهرانی و کرد و گیلک و خیلیهای دیگر، دل در گرو بربری دارند.
اصلا همین که بیشترین شوخیها در فرهنگ شفاهی ما حول این نان شکل گرفته، خودش دلیلی ساده اما متقن بر عامهپسندبودن آن است. اگر هم میزان مصرف آن به دلیل کوتاهتر بودن طول دوره ماندگاریاش نسبت به نانی چون لواش، کمتر باشد، در عوض اما هیچکس در خوشخوراکتربودن آن تردیدی به خود راه نمیدهد. یک لحظه چشمان خود را ببندید و سفرههای افطار و عصرانههای متشکل از سبزی و پنیر را بدون بربری یا مثلا با نانی همچون لواش تجسم کنید، قلبتان به درد نمیآید؟
بربری با سفره صبحانه روزهای تعطیل مردم انس و الفتی دیرینه دارد. دو نوع کنجدی و ساده آن هم درست مثل سنگک، از ابتدای تاریخ همیشه محل بحث و جدل و بعضا نزاع نانوا و مشتری بوده و هست.
صف بربری و ماجراهای مربوط هم از آن دست خاطرههای مشترکی است که احتمالا تا ابد از ناخودآگاه جمعی ما ایرانیها پاک نمیشود، حتی اگر این روزها به لطف گرانی قیمت نان ، خلوتتر از گذشته شده باشد.
عباس رضاییثمرین
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است