پانی ناز و زرنگه

«فصل بهار تازه از راه رسیده بود و با آمدنش زمین را پر از سبزه و درختان را پر از شکوفه کرده بود. گاهی وقت‌ها آسمان پر از ابرهای سفید و زیبا می‌شد و به دنبال آن قطره‌های باران با آهنگ …

«فصل بهار تازه از راه رسیده بود و با آمدنش زمین را پر از سبزه و درختان را پر از شکوفه کرده بود. گاهی وقت‌ها آسمان پر از ابرهای سفید و زیبا می‌شد و به دنبال آن قطره‌های باران با آهنگ دلنوازی شروع به بارش می‌کرد و در مدت کوتاهی همه جا خیس می‌شد.
آما آن روز آسمان صاف و آفتابی بود و صبح وقتی پانی کوچولو وارد مدرسه شد با تعجب دید بچه‌ها در گوشه حیاط دور خانم جمع شده‌اند و آسیاب به‌چرخ‌ بازی می‌کنند. پانی جلو رفت و با خنده به خانم سارا و بچه‌ها سلام کرد و...»
بچه‌های عزیز اگر می‌خواهید ادامه ماجرای این پسرک بامزه را بدانید کتاب « پانی ناز و زرنگه ـ چشم‌های اون قشنگه» را بخوانید.
شعر از: محمود میرزایی دلاویز
تصاویر: امیر حامد پاژتار
ناشر: کیوان، ۱۳۹۰
قیمت:۱۲۰۰تومان