هنگامی که شرایط اقتصادی جامعه دستخوش فراز و نشیبهای تند میشود؛ دلیلش هر چه باشد، آحاد مردم آگاهانه یا ندانسته خریدهای خویش را چند برابر افزایش میدهند. اگر این افزایش خریدها …
هنگامی که شرایط اقتصادی جامعه دستخوش فراز و نشیبهای تند میشود؛ دلیلش هر چه باشد، آحاد مردم آگاهانه یا ندانسته خریدهای خویش را چند برابر افزایش میدهند.
اگر این افزایش خریدها به مصرف بیشتر بینجامد، موجی در جامعه ایجاد میکند که نتیجهاش سوق دادن افکار به مصرفگرایی است.
البته تنها شرایط اقتصادی نامتوازن دلیل چنین روشی نیست؛ مصرف گرایی یک فرهنگ است و به همین دلیل تنها با مولفههای اقتصادی نمیتوان آن را به نقطه بهینه نزدیک کرد.
امور فرهنگی باید به شیوههای فرهنگی و اجتماعی سامان یابند و اگر مسئولان و سیاستگذاران با ابزار اقتصادی یا هر وسیله دیگری برای سامان دادن آن تلاش کنند، دیری نمیپاید که با کجراهههای جدیدی روبهرو میشوند؛ کجراهههایی که هدایت جامعه به مسیر صحیح را دشوارتر میسازد.
نمونه این اصلاح الگو در کشورمان را در رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی شاهد بودهایم. درست است که جریمههای کلان راهی برای کمکردن خلافها بوده و هست، اما به یقین فعالیتهای فرهنگی و فرهنگسازی بستر این مهم را فراهم کرد.
برای آشناکردن مردم با چگونه مصرفکردن و چگونه اجتماعی فکرکردن و دور شدن از نگاههای فردگرایانه هم مسئولان کشور باید برنامه مدون و کلان فرهنگی داشته باشند؛ برنامهای که باید دیدگاههای مختلف و تخصصهای گوناگون در آن سهیم باشند تا برآیندش حرکت به سمت جامعهای با الگوی مصرف صحیح باشد. الگویی که مردم بدرستی آن را درک کنند و استنباط صحیحی از چگونگی اجرایش داشته باشند.
به عنوان مثال تا کنون از خودتان پرسیدهاید کودکان ما چقدر مصرف صحیح را یادگرفتهاند؟ آیا معلمها و والدین با رفتارشان شیوه درست مصرف را به آنها آموزش داده یا تنها نکاتی را به آنها تذکر دادهاند؟ نکاتی که شاید در عمل هیچ وقت خودشان هم آنها را رعایت نکرده باشند. یکی از مثالهای ساده، در این زمینه در مورد تختههای گچی قدیمی است؛ تختههایی که گچهای آن براحتی زیر دست و پای دانشآموزان خرد و راهی سطل زباله میشد؛ اما هیچ معلمی به دانشآموزانش یادآوری نمیکرد که این گچها هم باید درست مصرف شود.
بنابراین به نظر میرسد بیش و پیش از هر چیز همه مردم باید بدانند صحیح مصرفکردن به معنای مصرفنکردن نیست. ایرانیها باید با الگوهای صحیح جوامع دیگر نیز آشنا شوند. براستی چند نفر از ما در خریدهای روزانه تنها دو عدد سیب یا یک خوشه انگور میخریم؟ آیا چنین درخواستی موجب تعجب میوه فروش محله نمیشود؟
پاسخ به همین سوال ساده نشان میدهد ما هنوز با الگوی صحیح مصرف فاصله زیادی داریم.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است