شعر و نوجویی

نوجویی در شعر ایران پدیده جدیدی نیست. تقریبا همه شاعران در ادوار مختلف آرزو داشته‌اند که شعرشان ـ در هر قالبی که باشد ـ حرف تازه‌ای بزند، مضمون و محتوایش کهنه و تکراری نباشد، …

نوجویی در شعر ایران پدیده جدیدی نیست. تقریبا همه شاعران در ادوار مختلف آرزو داشته‌اند که شعرشان ـ در هر قالبی که باشد ـ حرف تازه‌ای بزند، مضمون و محتوایش کهنه و تکراری نباشد، حال تا چه حد موفق شده‌اند و کدام یک از شاعران توانسته‌اند این آرزو را به هدف تبدیل کرده و این هدف را از قوه به فعل برسانند باید به طور مستقل و مستند مطرح شود.
فرخی سیستانی شاعر عهد سامانیان گفت:
فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر
سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر
تلاش و تقلای شاعران باسواد و خوش ذوق و جدی در کار سرایندگی این بوده که مبتکر باشند، زبانشان، بیانشان، محتوای شعرشان، ظرف و مظروفشان تازه باشد که در بعضی از شاعران این توفیق را می‌بینیم و در بسیاری و بی‌شماری دیگر اصلا و ابدا.
مولانا در جایی از دیوان شمس می‌فرماید:
شعر من نان مصر را ماند
شب بدو بگذرد نتانی خورد
که بیانی طنزآمیز و فوق‌العاده متواضعانه این حقیقت را مطرح کرده که شعر باید درگذشت و گردونه زمان تازگی و طراوت خود را حفظ کند وگرنه مثل قطعه‌ای نان ـ آن هم نان مصر که لابد مولوی آن را می‌شناخته منفی‌اش را می‌دانسته ـ بزودی بیات و کهنه می‌شود. نام نیما یوشیج برای ما با عبارت «شعر نو» آمیخته است و عده‌ای می‌اندیشند که گویا اولین بار این عبارت را دکتر هوشنگ ایرانی به کار برده
در دوران معاصر پروین اعتصامی، هر چند زیربنای فکرش کهن و سنتی است، اما در جایی می‌گوید:
من این ودیعه به دست زمانه می‌سپرم
زمانه زرگر و نقاد هوشیاری بود
و اینک که حدود هفت دهه از فوتش می‌گذرد، قسمت زیادی از شعرهایش خوب و خواندنی به نظر می‌رسند ـ البته در ژانر شعرهای پند و اندرز و حکمت‌آموزی و مکالمه‌ها و مناظره‌های اخلاقی و اجتماعی ـ ولی با وجود این و با توجه به این چند دهه به نظر می‌رسد او به تاریخ شعر ایران پیوسته و سروده‌هایش ـ یا لااقل بخش در خور توجهی از سروده‌هایش ـ قصد ماندگاری و پایداری دارند. او به زبان انوری ـ به عنوان مثال ـ شعر گفته اما زبان خود را نیز در نظر داشته است به طوری که خواننده حتی اگر نداند که این شعر از پروین است، مطمئن می‌شود از شاعری معاصر است اما معاصری که شبکه ساختاری و سازوکار سروده‌هایش ریشه در سنت دارد.
همچنان که غزل‌های شهریار در عالم نورانی و پرشعشعه شعر حافظ سیر می‌کند یا جزو حاشیه‌نشینان آن محفل نورانی است اما خیلی مشخص است که این شعرها از حافظ نیستند بلکه به شاعری تعلق دارند که در زمان حاضر زندگی کرده است.

سید محمود سجادی
شاعر و منتقد