نامه‌ای سرگشاده به والدین

پدر و مادر عزیزم! سلام. امروز روز من است و به همین بهانه فرصت یافتم تا از خودم و دنیای درونم با شما حرف بزنم. تمام روزهای سال، من آنچه را که شما برایم نوشته‌اید می‌خوانم و قصه‌هایی …

پدر و مادر عزیزم! سلام. امروز روز من است و به همین بهانه فرصت یافتم تا از خودم و دنیای درونم با شما حرف بزنم. تمام روزهای سال، من آنچه را که شما برایم نوشته‌اید می‌خوانم و قصه‌هایی را که برایم می‌گویید می‌شنوم، اما از شما خواهش می‌کنم فقط همین امروز به حرف‌های من گوش کنید و نامه مرا بخوانید.
باور کنید می‌دانم دنیای بزرگ‌ترها پر از استرس و کار و گرفتاری است، اما هر شب که شما به خانه می‌آیید ته دلم آرزو دارم کمی با من بازی کنید. نیازی نیست ساعت‌ها برای من وقت بگذارید، من تنها ۱۰ دقیقه زمان احتیاج دارم تا بتوانم به کمک بازی، نقاشی یا درد دل کردن حرف‌ها، ترس‌ها، نگرانی‌ها و شادمانی‌های کودکانه‌ام را به شما بگویم.
اگر باور نمی‌کنید از همین امشب شروع کنید و فقط شبی ده دقیقه با من بازی کنید. بعد از چند روز خودتان از نتیجه کار شگفت‌زده می‌شوید. البته یادتان نرود هر شب به یادم باشید. من دلم می‌خواهد در هر شبانه روز ۱۰ دقیقه از وقت پدر و مادرم فقط به من اختصاص داشته باشد.


● خواهش می‌کنم این‌قدر به من دستور ندهید
«لباس‌هایت را آنجا بگذار»، «غذایت را نریز»، «خوب رفتار کن»، «آرام باش» و... فکر می‌کنید این جملات را من روزی چند بار می‌شنوم؟ من که خیلی خوب نمی‌توانم بشمارم، اما شما که ریا‌ضی‌تان خوب است، یک روز، فقط یک روز، تمام دستوراتی را که به من می‌دهید بشمارید. بعد با خودتان فکر کنید اگر رئیس‌تان هر روز این‌قدر به شما دستور می‌داد حاضر بودید برایش کار کنید؟ می‌توانستید دوستش داشته باشید؟ اعصاب‌تان خرد نمی‌شد؟ باور کنید من با شنیدن این همه دستور چیزی یاد نمی‌گیرم.
اگر رفتارهای من را دوست ندارید به جای هزاران دستور، الگوی مناسبی برای من باشید و زمانی که کاری را درست انجام می‌دهم، تشویقم کنید. خودتان می‌بینید چقدر زود همان کارهایی را انجام می‌دهم که شما دوست دارید و رابطه‌ام با شما عالی می‌شود.


● مرا با هیچ کس مقایسه نکنید
به جای این که در نوجوانی و جوانی افسوس بخورید که چرا اعتماد به نفسم پایین است، غمگین و خجالتی هستم یا نمی‌توانم روی پای خودم بایستم امروز به فکر من باشید. می‌دانید که پایه‌های اعتماد به نفس من از دوران نوزادی بنا می‌شود؟ پس از همین لحظه با اجتناب از مقایسه کردن من با کودکی خودتان، خواهر و برادرهایم یا بچه‌های فامیل به من کمک کنید تا شخصیت منحصر به‌فرد خودم را بشناسم و دوست بدارم. هیچ آدمی نباید و نمی‌تواند شبیه دیگران باشد.
مگرخود شما دقیقا مثل خواهر یا برادرتان هستید؟ به جای مقایسه کردن، لطفا با جملاتی ساده ویژگی‌های مثبت مرا به خودم بگویید و به خاطر آن تشویقم کنید. همچنین کمکم کنید تا رفتارهای ناخوشایندم را تغییر بدهم.

دکتر اسما عاقبتی ‌
روان‌شناس بالینی