دوستان در مواجهه با مشکلات یکدیگر غالبا به یاری هم میشتابند. شما تا چه حد در کمک به دوستانتان موفق بودهاید؟چه عواملی در این زمینه موثر هستند؟ اولین و مهم ترین نکته برای یاری …
دوستان در مواجهه با مشکلات یکدیگر غالبا به یاری هم میشتابند. شما تا چه حد در کمک به دوستانتان موفق بودهاید؟چه عواملی در این زمینه موثر هستند؟
اولین و مهم ترین نکته برای یاری کردن دوستان، گوش کردن فعالانه است. چیزی که معمولا به سادگی از کنار آن میگذریم. گوش کردن فعالانه یعنی تمرکز و توجه به افکار، صحبتها و احساسات فرد، به طوری که بتوانیم از دیدگاه او به موضوع نگاه کنیم. در صورتی که ما به جای گوش کردن در این فکر باشیم که چه راه حلی به او پیشنهاد کنیم، نمیتوانیم شنونده خوبی باشیم و از طرف دیگر وقتی او هنوز فرصت فکر کردن به مشکل و بیان کامل احساساتش را پیدا نکرده نصیحتهای ما هر چند هم که صادقانه باشد نمیتواند موثر واقع شود.
شاید فکر کنید گوش کردن کاری انفعالی و بی اهمیت است. اما باید گفت که ما با گوش دادن صمیمانه با فرد مقابل ارتباط برقرار میکنیم. برای این منظور بهتر است مستقیما به او نگاه کنیم. در صورت لزوم از او توضیح بیشتری بخواهیم. گاهی گفتههای او را خلاصه و به او منعکس کنیم تا هر دو مطمئن شویم که موضوع را درست فهمیدهایم یا با پرسیدن سوال به او کمک کنیم تا به صحبت هایش بیشتر دقت کند.
در صورتی که او پیشنهادهای ما را رد یا بحث و جدل کند، باید از خود بپرسیم آیا به دقت به او گوش کردهایم یا با گرفتن ژست نصیحت گر، او را نادیده گرفته یا به جای صحبت در مورد مشکل او به طرح مسائل خود پرداخته ایم.
نکته بعدی ،ایجاد فضایی است که در آن دوست ما بتواند احساسات خود اعم از ناراحتی، ناکامی، عصبانیت یا ناامیدی را ابراز کند. ما معمولا سعی میکنیم با اطمینان بخشی که همه چیز بهتر خواهد شد ابراز احساسات او را قطع کنیم و کاری کنیم او هر چه زود تر احساس بهتری داشته باشد. باید توجه کرد که افراد قبل از اینکه بدانند با احساساتشان چه کنند نیاز دارند که آن را کاملا آشکار کنند. سئوالاتی مثل ‹‹ وقتی آن اتفاق افتاد چه احساسی داشتی؟ ›› به آنها کمک میکند تا احساسات خود را در آن موقعیت لمس و بیان کنند.
مرحله دیگر فکر کردن درباره راه حل های مختلف برای حل مشکل و بررسی دقیق آن است. هر چند کسی که به علت مواجهه با مشکلات دچار آشفتگی و پریشانی شده، غالباً نمیتواند به راه حلهای مختلف بیاندیشد ولی واقعیت این است که برای رفع هر مساله میتوان به شیوههای گوناگونی دست یافت که گاهی برخی از آنها با اهداف اصلی فرد در تعارض است. در هر صورت هر چه قدرت انتخاب بیشتری داشته باشیم، احتمال رسیدن به راه حل درست بیشتر است.آخرین نکتهای که باید توجه کرد این است که هر چند راه حلهای پیشنهادی ما ممکن است مفید و موثر باشد، اما مهم این است که با شرایط فرد متناسب و تصمیم گیرنده نهایی خود او باشد.
تا وقتی او خود انتخاب نکند و متعهد به اجرای این تصمیم نشود، مشکل همچنان وجود خواهد داشت. گاهی ممکن است دوست ما پس از صحبت کردن احساس بهتری نداشته و همچنان ناراحت باشد. در این شرایط ما نمیتوانیم با پذیرش و تایید احساساتش و انعکاس این موضوع او را کمک کنیم. گاهی نیز درگیر دوستی میشویم که توجه هدفمندی به مشکل خود نمیکند و تلاشی در جهت پیدا کردن راه حل ندارد و فقط با مراجعه مداوم به ما درباره مشکل واحدی صحبت میکند. در این موارد بهتر است او را برای مراجعه به مشاور تشویق کنیم.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است