رمضان پیشانی‌ها را یکسان نمی‌بوسد

یعنی فقط همین؟ این که ساعت‌های خوردنتان عوض شود و در این تغییر ساعت‌ها زمان‌هایی را هم گرسنه و تشنه‌باشید کافی است؟ همین که ساعت ناهارتان به چهار و چند دقیقه صبح منتقل شود …

یعنی فقط همین؟ این که ساعت‌های خوردنتان عوض شود و در این تغییر ساعت‌ها زمان‌هایی را هم گرسنه و تشنه‌باشید کافی است؟ همین که ساعت ناهارتان به چهار و چند دقیقه صبح منتقل شود و صبحانه‌تان به اضافه مخلفات دیگر به غروب و چند ساعت بعد شامی نسبتا مفصل بخورید و بعد بخوابید تا چهار پنج ساعت دیگر که باز بیدار شوید برای خوردن ناهاری آفتاب‌نزده و.... روزه فقط همین است؟ نه! این ریاضت دادن به جسم، دوای گرسنگی و تشنگی روح نمی‌شود.
روزه باید چیزی بیشتر از این باشد، چون کسانی هستند که روزه‌داریشان، مناسک دیگری هم دارد.
رمضان برای این نوع آدم‌ها، معنای دیگری هم دارد. آنها می‌دانند رمضان یعنی انفاق. می‌دانند زندانیان مالی در هر «شهر صیام» چشم به راه نیکوکاران می‌شوند که آنها را از پشت میله‌ها نجات دهند و آنها باز نان‌آور خانواده‌هایشان شوند و برای بچه‌هایشان پدر و برای همسرانشان، شوهر.
آن آدم‌هایی که روزه‌شان خاص‌تر از روزه‌های ماست، می‌دانند که یتیمانی چشم به راه یاریشان هستند؛ یتیمانی که سحرهایشان بی‌سحری می‌گذرد و روزه‌هایشان وقت افطار باز نمی‌شود؛ یتیمانی که به پس‌مانده‌های غذای سفره‌های افطار باشکوه گروهی از هم‌میهنانشان هم راضی‌اند، اما محروم مانده‌اند.
این نوع روزه‌دارها ۳۰ روز ماه رمضان را کم می‌دانند برای روزه‌داری، چون خیلی کارها برای انجام دادن دارند. باید از بیماران عیادت کنند، دل سالمندان را به دست بیاورند، دست یتیمان را بگیرند، گلریزان راه بیندازند، برای فیصله دادن به قهرهای طولانی پادرمیانی کنند و....
با این اوصاف، چطور می‌شود فطر برسد و رمضان وقت رفتنش، پیشانی آنها که فقط به گرسنگی و تشنگی روزه گرفته‌اند و آنها که مناسکی دیگر برای روزه‌داریشان داشته‌اند، یکسان ببوسد و یک جور به آنها خداحافظ بگوید؟

آوید طالبیان