تاثیر حسن و قبح عقلی و عدالت در شریعت اسلامی

اصل «حسن و قبح عقلی» و «عدالت» چه تاثیراتی در شریعت اسلامی دارد؟ لطفا به نحو اجمال توضیح دهید. اصل «حسن و قبح عقلی» اثر عملی مهمی دارد و آن، دخالت عقل و علم در استنباط احکام اسلامی است. …

اصل «حسن و قبح عقلی» و «عدالت» چه تاثیراتی در شریعت اسلامی دارد؟ لطفا به نحو اجمال توضیح دهید.
اصل «حسن و قبح عقلی» اثر عملی مهمی دارد و آن، دخالت عقل و علم در استنباط احکام اسلامی است. اگر بپذیریم که حقی و عدالتی بوده و حسن و قبح واقعی بوده و شارع اسلام همیشه آن واقعیات را منظور می داشته، قطعا در مواردی که به حکم صریح عقل و علم برمی خوریم که حق چیست و مقتضای عدالت چیست، صلاح کدام است و فساد کدام، ناچاریم این جا توقف کنیم و عقل را به عنوان یک راهنما بپذیریم و قاعده ای را که عدلیه گفته اند: کل ما حکم به العقل حکم به الشرع، یا گفته اند الواجبات الشرعیه الطاف فی الواجبات العقلیه، به کار ببندیم.
گیریم ظاهر یک دلیل نقلی خلاف آن باشد، زیرا روی آن مبنا ما برای اسلام روحی و غرضی و هدفی قائلیم، یقین داریم که اسلام هدفی دارد و از هدف خود هرگز منحرف نمی شود. ما به همراه همان هدف می رویم، دیگر در قضایا تابع فرم و شکل و صورت نیستیم. همین که مثلا فهمیدیم ربا حرام است و بی جهت هم حرام نیست، می فهمیم هر اندازه که بخواهد تغییر شکل و فرم و صورت بدهد، باز حرمتش جایی نمی رود. ماهیت ربا، رباست و ماهیت ظلم، ظلم است و ماهیت دزدی، دزدی و ماهیت گدایی و کل بر اجتماع، گدایی است؛ خواه شکل و فرم و صورتش همان شکل ربا و ظلم و سرقت و گدایی باشد یا آن که شکل و قیافه را عوض کند و جامه حق و عدالت بر تن نماید.
یک سبب گمراهی مردم جاهلیت این بود که قوه درک خوبی و بدی از آن ها سلب شده بود و هر قبح و زشتی را تحت عنوان دین قبول می کردند و نام امر دینی و شرعی روی آن می گذاشتند، قرآن کریم این جهت را از آن ها انتقاد می کند و می گوید شما باید این قدر بفهمید که کارهای زشت در ذات خود زشت اند و ممکن نیست خداوند کار زشتی را تجویز کند. زشتی یک چیز، کافی است برای این که شما بفهمید خداوند به آن امر نمی کند: «واذا فعلوا فاحشه قالوا وجدنا علیها آباءنا والله امرنا بها، قل ان الله لا یأمر بالفحشاء اتقولون علی الله مالا تعلمون، قل امر ربی بالقسط».(اعراف-۲۸) فحشا و عفاف واقعیت دارند، با امر و نهی خدا فحشا، عفاف نمی شود و عفاف، فحشا نمی شود. خدا هرگز به فحشا امر نمی کند و آن را اجازه نمی دهد. خداوند به عدل و اعتدال و میانه روی امر می کند. این را باید خودتان بفهمید و مقیاس قرار دهید و با این مقیاس تشخیص دهید که خداوند به چه چیز امر می کند و از چه چیز نهی می کند.(بیست گفتار، ص۴۱)
اصل عدل یکی از ارکان کلام و فقه اسلامی است.
اصل عدل همان اصلی است که قانون تطابق عقل و شرع را در اسلام به وجود آورده است، یعنی از نظر فقه اسلامی- و لااقل فقه شیعه- اگر ثابت شود که عدل ایجاب می کند فلان قانون باید چنین باشد، نه چنان و اگر چنان باشد ظلم است و خلاف عدالت است، ناچار باید بگوییم حکم شرع هم همین است، زیرا شرع اسلام، طبق اصلی که خود تعلیم داده، هرگز از محور عدالت و حقوق فطری و طبیعی خارج نمی شود.
علمای اسلام با تبیین و توضیح اصل عدل پایه فلسفه حقوق را بنا نهادند. گو این که در اثر پیشامدهای ناگوار تاریخی نتوانستند راهی را که باز کرده بودند، ادامه دهند. توجه به حقوق بشر و به اصل عدالت به عنوان اموری ذاتی و تکوینی و خارج از قوانین قراردادی اولین بار به وسیله مسلمین عنوان شده، پایه حقوق طبیعی و عقلی را آن ها بنا نهادند. (نظام حقوق زن در اسلام، ص ۱۵۶)