زهد و تواضع سلمان

روزی که ابوذر مهمان سلمان شد، تکه ای نان خشک را در آب خیساند تا بدان سد جوع کنند. ابوذر گفت: کاش در کنار این نان، نمک بودی، سلمان برخاست و ظرف خویش را به نزد کسی گرو نهاد و نمک ستاند …

روزی که ابوذر مهمان سلمان شد، تکه ای نان خشک را در آب خیساند تا بدان سد جوع کنند.
ابوذر گفت: کاش در کنار این نان، نمک بودی، سلمان برخاست و ظرف خویش را به نزد کسی گرو نهاد و نمک ستاند و ابوذر بر نان خویش نمک می زد و می گفت: «الحمدلله الذی رزقنا هذه القناعه » ستایش خدای را که به ما این قناعت را عطا فرمود. سلمان گفت: گر اهل قناعت بودی، ظرفم گرو نبودی؟(۱)

۱. عیون اخبارالرضا (ع)، ج ۲، ص ۳۵