حسرت ای کاش

زندگی خوبی داشت، همه چی داشت اما هیچ وقت احساس رضایت و شادی در زندگی نمی کرد و در ذهن خود به دنبال ای کاش های خود می گشت. روزی با دوستی درد دل می کرد که تلنگری به نام «ای کاش را کاشتند …

زندگی خوبی داشت، همه چی داشت اما هیچ وقت احساس رضایت و شادی در زندگی نمی کرد و در ذهن خود به دنبال ای کاش های خود می گشت.
روزی با دوستی درد دل می کرد که تلنگری به نام «ای کاش را کاشتند ولی هیچ وقت در نیامد» به او زده شد.
لحظه ای به خود آمد. سعی کرد به داشته هایش اکتفا کند و آنها را دوست بدارد تا اینکه در حسرت ای کاش های خود بماند و فرصت هایش را از دست بدهد.