امروز با سعدی ـ پنجشنبه ۱۵ دی

تو را ز حال پریشان ما چه غم دارد؟ اگر چراغ بمیرد، صبا چه غم دارد؟ تو را که هر چه مراد است، می‌رود از پیش ز بی مرادی امثال ما چه غم دارد؟ تو پادشاهی، گر چشم پاسبان همه شب به خواب در …

تو را ز حال پریشان ما چه غم دارد؟
اگر چراغ بمیرد، صبا چه غم دارد؟
تو را که هر چه مراد است، می‌رود از پیش
ز بی مرادی امثال ما چه غم دارد؟
تو پادشاهی، گر چشم پاسبان همه شب
به خواب در نرود، پادشا چه غم دارد؟
خطا است این که دل دوستان بیازاری
ولیک قاتل عمد از خطا چه غم دارد؟
امیر خوبان، آخر گدای خیل توایم
جواب ده که امیر از گدا چه غم دارد؟
هزار دشمن اگر در قفا است عارف را
چو روی خوب تو دید، از قفا چه غم دارد؟
قضا به تلخی و شیرینی ای پسر، رفت است
تو گر ترش بنشینی، قضا چه غم دارد؟
بلای عشق عظیم است لاابالی را
چو دل به مرگ نهاد، از بلا چه غم دارد؟
جفا و هر چه توانی بکن که سعدی را
که ترک خویش گرفت، از جفا چه غم دارد؟