نهضت آل علی پابرجاست

این چه شوری است که در دهر بپاست وین چه سوزی است که اندر دل ماست ابرغم کرده سیه گیتی را تیره و تار زمین است و سماست جن و انس و ملک وحور و پری اشک ریزان زغم آل عباست هرطرف می نگری ولوله …

این چه شوری است که در دهر بپاست
وین چه سوزی است که اندر دل ماست
ابرغم کرده سیه گیتی را
تیره و تار زمین است و سماست
جن و انس و ملک وحور و پری
اشک ریزان زغم آل عباست
هرطرف می نگری ولوله است
هرکجا پای نهی پرغوغاست
سیل اشک است زچشمان جاری
سینه ها یکسره پرسوز و نواست
گفت وگوی دل و دیوانگی است
قصه کشته عشاق خداست
صحبت از غیرت و خون است و شرف
سخن از بیعت و میزان وفاست
چاک چاک است دل ریش زمین
آری آری همه جا کرب و بلا ست
ماه پیروزی خون برشمشیر
ماه جوشیدن خون شهداست
انقلا بی که حسین رهبر اوست
ریشه اش در دل این بانگ رساست
به درآئید زبی دینی و ظلم
به سرآئید ستم ها که خطاست
چون شما را نبود دین خدا
زین سبب غارت و دزدی زشماست
این همه جعل و دغا و تزویر
این همه پستی و بیداد چراست
از دم تیغ گرانی و ستم
هرطرف می نگری خون برپاست
هرطرف دزدی و تدلیس و ریاست
خلق بنگر که نشسته به غراست
مرد حق تیغ بدست با تکبیر
آتشی ریخت که برظلم سزاست
گفت آن کس به خدا نزدیک است
که زدل پاک و زجان با تقواست
کی توان کرد فراموش حسین
خون او تا به ابد در رگهاست
وحدت و امنیت کشور ما
چاره درد و کنون مرهم ماست
گفت «مردوخ» چنین گفته حق
نهضت آل علی پابرجاست

نویسنده : ناصریمین مردوخی کردستانی