بررسی نقش تکیه کلام ها در آثار طنز

ساخت لغات جدید در هر زبانی روش های مختلفی دارد که بسط یا گسترش معنایی کلمات رایج، ترکیب دو واژه از قبل موجود و ترخیم (کوتاه کردن واژه چند هجایی) نمونه هایی از این روشهاست که از …

ساخت لغات جدید در هر زبانی روش های مختلفی دارد که بسط یا گسترش معنایی کلمات رایج، ترکیب دو واژه از قبل موجود و ترخیم (کوتاه کردن واژه چند هجایی) نمونه هایی از این روشهاست که از پربسامدترین روش های ساخت واژه به شمار می روند و لغاتی مانند (پاچه خار) هم به همین ترتیب و با استفاده از روش ترکیب ساخته شده اند.
باید در نظر داشت که واژه سازان اصلی هر زبانی مردم کوچه و بازارند که با رسیدن به تفاهمی جمعی، موجب افزوده شدن واژه ای به زبان می شوند و غیر از آن ها غالبا ادبا، شاعران و نویسندگان درجه یک هستند که با خلق لغتی و استفاده از آن در آثار خود به آن لغت مجوز حضور و حیات می دهند. با وجود این نمی توان انکار کرد که شاید لغاتی مانند " پاچه خار"، پر کننده خلا» لغتی بین "چاپلوس" و لغتی عامیانه تر و نه چندان قابل استفاده بودند و به همین علت در ذهن و زبان مردم ماندگار شدند. اما ابداع لغت، یعنی خلق لغتی که از پایه تازه باشد از نادر ترین شیوه های واژه سازی در زبان است و هنگامی که نویسندگان یا بازیگران، از سر تفنن دست به ابداع می زنند و با استفاده از قدرت رسانه ای مانند تلویزیون ذهن تماشاگران را وادار به پذیرفتن آن می کنند نادانسته موجب افزایش واژه های تیره در زبان می شوند.
واژه های تیره به واژه هایی اطلاق می شود که با شکستن آن ها به جزئیاتش (مانند پسوند و پیشوند و...) هیچ راهی برای دریافت و یا نزدیک شدن به معنای آن وجود نداشته باشد و زیاد شدن این واژه ها در زبان از کارآمدی هر زبانی می کاهد. دسته دوم تکیه کلام ها، تکیه کلام های برگرفته از لغات و جملات مصطلح اند و نویسندگان آن از نظر چگونگی استفاده از زبان چندان مورد قضاوت قرار نمی گیرند، در عوض غالبا کاراکترهایشان با مشکلات عمده ای مواجه اند و از تکیه کلام برای پر کردن حفره های شخصیتی آن ها استفاده می کنند. آثار طنزتلویزیونی (حتی پر مخاطب ترین آن ها) مدتهاست که به طنز شخصیت و طنزکلامی بسنده کرده اند و همین موضوع نیز نویسندگان را سوق می دهد تا به جای شخصیت پردازی از تکیه کلام ها برای معرفی شخصیت استفاده کنند که در نتیجه آنچه خلق می شود تیپ است، آن هم نه تیپی که دست کم ظرفیتش کفاف پیش برد داستان را بدهد و به همین علت حتی بر قوانین تیپی که خود ساخته اند نیز نمی توانند وفادار بمانند و ویژگی های اخلاقی مخلوقشان دائما بین مشخصه های ناقص تیپ های مختلف نوسان می کند.
از این وجه زبان آدم های واقعی ـ آدم هایی که دارای ابعاد مختلف هستند ـ بیش از آن که با تکیه کلامشان شناخته شود با دایره لغاتشان شناخته می شود و دایره لغات هر فرد و آن چه بیشترین تکرار را در میان کلمات مورد استفاده او دارند، نمایانگر طرز تفکر و دیدگاه او نسبت به زندگی ، ضعف ها و قوت های روانی اوست. از دایره لغات فرد تا حد زیادی می توان به میزان اعتماد به نفس، خودخواهی، مهربانی و سایر خصلت های او پی برد اما در مجموعه های تلویزیونی استفاده از تکیه کلام، تمام ویژگی های صحبت کردن فرد را تحت تاثیر قرار می دهد و با اتکا به آن تصور جعلی خاص بودن دیالوگ ها ایجاد می شود.
اگر نگاهی به مجموعه های موفق کمدی در آمریکا و اروپا بیندازیم، به یک نکته بر می خوریم که به طور قطع تاکنون در هیچ کدام از مجموعه های کمدی ایرانی شاهد آن نبوده ایم و آن زمانبندی درست است; دیالوگی چند ثانیه ای (یا حتی در حد یک بله یا نخیر) که روی کاغذ هیچ وجه خنده داری ندارد، هنگام اجرا و با زمانبندی مناسبی که برآمده از درک بازیگر و کارگردان ازتاثیر مستقیم زمان بر موثر جلوه کردن اکت ها و ری اکشن هاست، بدون هیچ حرکت اضافه و غلوشده ای از سوی بازیگران (که همه بازیگران تلویزیون هستند و هیچکدام بازیگران درجه یک سینما نیز نیستند) به شدت تیزبینانه و هوشمندانه به نظر می رسد و از تماشاگر خنده می گیرد، درحالی که بازیگران کمدی ما نه تجربه ای در این زمینه دارند و نه هرگز نیازی به آموختن آن حس کرده اند و تنها با زیاده گویی و اغراق و دست زدن به تمام حرکاتی که جلوی دوربین مجاز است تماشاگران را به خنده وادار می کنند. گویی تصور بسیاری از بازیگران کمدی ما همچنان این است که اگر با همان شیوه ای که در جمع خانواده و دوستان خود با آب و تاب ، ماجرایی را تعریف می کنند، جلوی دوربین دیالوگ بگویند، تماشاگران هم مانند اعضای خانواده آن ها خواهند خندید و ذهن و چشم تماشاگر را نیز به پرگویی عادت داده اند; این قبیل بازیگران (پس از سال ها فعالیت) هنوز شناخت درستی از مدیوم سینما و تلویزیون ندارند. بازیگر مجموعه های کمدی اجازه دارد تا زمانی که ریتم کار نیفتاده هرچه می خواهد به دیالوگ ها اضافه کند و هرچقدر دوست دارد مزه پراکنی صوتی و تصویری داشته باشد. متاسفانه از تکیه کلام ها نیز در جهت همین زیاده گویی و خنده گرفتن (به هر قیمتی) استفاده می شود و غالبا به علت نبود کنترل کافی بر بازیگران، آن ها بیش از حد از تکیه کلام هایشان استفاده می کنند و در نهایت شاید از هر چهار یا پنج بارتکرار، یک بار آن به جا و درست و دلنشین باشد.

نویسنده : نیوشا صدر