تاتو پوششی رنگین بر پیکره آدمیان

در پس غالب بحث های ظاهرا علمی که در باب نسبت های بدن صورت می گیرد، از نسبت های طلایی در هنرهای تجسمی گرفته تا اندام های مثالینی که تمامی تمرینات ورزشی را برای رسیدن به خود سامان …

در پس غالب بحث های ظاهرا علمی که در باب نسبت های بدن صورت می گیرد، از نسبت های طلایی در هنرهای تجسمی گرفته تا اندام های مثالینی که تمامی تمرینات ورزشی را برای رسیدن به خود سامان می دهند ، نوعی غلبه فرهنگی پنهان است: یکی از مثال های بدن می خواهد خود را به جای تمامی تمثیل های گذشته غالب کند تا مثلا سینه ستبر و میان باریک آشیل را به جای تن و بدن نسبتا چاق رستم بنشاند. آوردن مثال هایی از این دست به رغم حجم بالای داشته ها و شنیده ها، در انبان ذهن هر خواننده، باز هم به کار می آید تا هوش عاطفی ما را در مواجهه با «دیگری» ورزش دهد. در هر حال این مقوله که ما از بدو تولد، با بدن خود چه می کنیم یک مقوله فرهنگی تمام عیار است: یا با شکم های بودایی ، سرور زیستن را در آسانی تن بازتولید می کنیم یا با ورز دادنش، توانایی انسان را در تغییر هر چیز، از جمله بدن خود، ارج می نهیم.
چنین نسبی اندیشی ما را یاری می دهد تا دریابیم که در فرهنگی که اندام آشیل ، ایده آل و غایتی مردانه به شمار می رود ، جدای از میان باریکی و سینه ستبری این خود بدن انسانی است که به گونه موجودیتی بهشتی ستایش و تقدیس می شود ، ستایشی که امروزه خود را در انواع(Frei Korpe Kulture) FKK یا فرهنگ بدن آزاد به نمایش می گذارد در حالی که فی المثل درنزد ژاپنی ها بدن برهنه به دلیل آنکه وجهی مشترک با حیوان را به جلوی چشم آدمیان می آورد، همواره مورد اکراه بوده است و لذا برای پوشیدن این «صور قبیح» سر تا سر تن از سر تا پا به جز بر روی سینه و شکم تاتو می شد.
تاتوی ژاپنی یا ایروزومی irezumi، پوست را مبدل به لباس می کند تا از وقاحت تن بکاهد و به همین دلیل ، در سنت نقاشی های «وقاحت نگارانه» ژاپنی این بدن برهنه نیست که دیده می شود بلکه انبوهی از نشانه ها و حالات انسانی است که روی آنها را می پوشانند تا بیشتر اشاره باشند به یک عمل تا دو اندام. در اینجا به عنوان جمله معترضه باید گفت که چنین امری برای ما ایرانی ها نیز درست در همان جایی که به جای کلمهPornography عبارت وقاحت نگاری را نشانده ایم صحت خود را به اثبات می رساند. چون پورنو بیشتر برانگیختن را معنا می دهد تا وقاحت را. ایروزومی ،
امروزه بیشتر در نزد پهلوانان و دار و دسته های مافیایی ژاپنی انجام می شود تا بر نوعی هویت مردانه از نوع جاهل مآبانه اش تاکید بگذارد مانند یاکوزاها گانگسترهای ژاپنی که منشاء آن، فروشندگان دوره گرد و قماربازان است، خود کلمه یاکوزا نیز برگرفته از یک اصطلاح در نافودا ، بازی ورق ژاپنی است انجام یک ایروزومی کامل، ماه ها به طول می انجامد تا علاوه بر صرف هزینه ای بالا، نشانگر توانایی فرد در تاب آوردن دردی طولانی برای رسم انواع بی شماری از یال و دم و اشکم باشد اما ایروزومی در گذشته بیانگر طبقه نیز بوده است تا همچون روایتی طبقه فرد را از معبر نقوش و علائم اعلام کند.
یکی از متداول ترین نقوش، ماهی یا فلس است. سوای این نظریه کارکردگرایانه که این نقوش را وابسته به معیشت ماهی گیری ژاپنیان می داند و تاتو کردن نقش ماهی را ، راه حلی برای قوت قلب یافتن غواصان در زیر آب ، می توانیم در اینجا ردی از توتمیسم را جست وجو کرده و تا آنجا پیش برویم که اعلام داریم: صاحبان ایروزومی، تظاهر به ماهی نمی کردند، آنها ماهی بودند با همان بی فلسی های یک ماهی روی شکم. جدای از تاتوهای یادشده که در پی شخصیت بخشیدن به بدن هستند نوعی ظریف تر از تاتو در میان ژاپنیان وجود دارد که با رنگ سفید انجام می گیرد و لذا تنها در مواقع هیجان زدگی که پوست گل می اندازد خود را نمایان می سازد. در حالی که این نوع از تاتو حداکثر بهره برداری را از یکسانی رنگ و رنگدانه های پوستی می برد ، این یکسانی در نزد سیاهپوستان، سنت تاتو را به کلی بی فایده کرده است و جای خود را به خراش دهی یا Scarification سپرده است.
انواع مختلفی از خراش ها با الگوهای بصری نسبتا پیچیده که بر صورت پسران و دختران نوبالغ انجام می شود: نوعی مراسم گذار که جایگاه و منزلت جدید اجتماعی آنان را به آنها پوست زد می کند.
بنابراین بسیاری از تاتوها دخلی به توتمیسم ندارند ، حتی در بسیاری از آنها خبری از المان های نباتی و حیوانی نیست و تنها برای نزدیک کردن تن به یک آرمان جنسیتی یا تاکید گذاشتن بر برخی از ویژگی ها، مانند تقارن بدن و درشت نمایی چشم ها و حذف سایر خصوصیات ناخوشایند مانند بینی و دهان انجام می گیرند و شاید در این روزگار زودگذر بیشتر برای به نمایش گذاشتن یک استثنا یعنی عشقی ماندگار درست به ماندگاری خود تاتو بر پوست.