روش معرفت شناسی استقراگرایی

اگر فلسفه علم را به سه شاخه متفاوت تقسیم کنیم آنها عبارتند از هستی شناسی علم، روش شناسی علم و معرفت‌شناسی علم. فلسفه علم رشته ای است که در این سه گرایش بحث می کند. اما بایست توجه …

اگر فلسفه علم را به سه شاخه متفاوت تقسیم کنیم آنها عبارتند از هستی شناسی علم، روش شناسی علم و معرفت‌شناسی علم. فلسفه علم رشته ای است که در این سه گرایش بحث می کند.
اما بایست توجه کرد که در این بین هستی شناسی علم کمترین محتوا و تمرکز را به خود اختصاص داده است و روش‌شناسی علم بیشترین سهم را دارد.
روش شناسی علم بدین معنا است که کاروان علم و اندیشه به کدامین سو در حرکت است؟ سرعت این حرکت چگونه است؟ چه چیز هایی روی این حرکت تاثیر گذارند و چگونه می توان این حرکت را کنترل و پیش بینی کرد؟ سئوالاتی از این قبیل در روش شناسی علم مورد بحث قرار می گیرند. ‏
استقرا گرایی اولین و ساده ترین نظریه مقبول در تبیین و توجیه روش علم شناسی است.
روش معرفت شناسی استقراگرایی مبتنی بر اصل استقرا است. معمولا دانش آموزان رشته ریاضی یا دانشجویان فنی با اصطلاح استقرا و کاربردهای آن آشنایی دارند.
در این روش متفکر یا اندیشمند با مشاهده طبیعت شروع می کند.
در ابتدا از محیط اطراف خود مشاهداتی را انجام می دهد. بایست توجه داشت که این مشاهدات صرفا درونی هستند و قابل انتقال از شخصی به شخص دیگر نیستند. منتها پس از اینکه این تجربه درونی رخ داد، شخص مدرک یا فاعل مشاهدات درونی خود را به زبان می آرود.
(‏Verbalize‏) به وضوح پیداست که در این مرحله ممکن است اشتباهات زبانی ، تاثیرات فرهنگی و هزاران مشکل دیگر بر سر راه این انتقال مفهوم باشد. به هر حال پس از این انتقال شخص فاعل مشاهدات خود را به گزاره هایی مشاهدتی تبدیل می کند. (‏Observation Statement‏) اندیشمند با کنار هم گذاشتن این گزاره های جزئی که در زمان و مکان خاصی رخ داده است، نتیجه ای کلی می گیرد و آن را در دیگر حوادث شبیه به آن تعمیم می دهد. به‌طور مثال فرض کنید انسان سالم و متفکری نمی داند آب در چه دمایی به جوش می آید.
او پس از گرم کردن یک آب در زمان خاص و مکان خاصی به این نتیجه می رسد که آب در صد درجه به جوش می آید. او با تکرار آزمایش با آب های متفاوت و مکان ها و زمان های متفاوت به این نتیجه کلی می رسد که آب در صد درجه به جوش می آید. در ادامه همین دانمشند با تغییر دادن شرایط آزمایش و تکرار آن به نتایج دیگری می رسد و علم بدین صورت پیشرفت می کند.
استقراگرایان معتقدند تمام علم امروزه بشر به این نحو تکوین یافته اند. ‏ نکته ای که باید به آن دقت کرد این است که روش استقرا‌گرایی برای رسیدن به علم شرایطی دارد. استقراگرایان سه شرط عمده را در این راه الزامی می پندارند. اول اینکه تعداد آزمایش ها بسیار زیاد باشد.
دوم آنکه تنوع در آزمایش صورت پذیرد و سوم آنکه نتیجه کلی با هیچ یک از گزاره های جزئی تناقض یا عدم تطابق نداشته باشد. یعنی اگر ما می گوییم آب خالص در فشار خاصی در صد درجه به جوش می آید بایست تمام آب های با این شرایط در همین دما به جوش آیند. در صورتی که تنها یک مورد مثال نقض پیدا شود، این قانون کلی زیر سئوال می رود. البته در کنار این سه اصل دستورات دیگری نیز وجود دارد که به صحت این روش کاملا مربوط است. به‌طور مثال استقراگرایان اصرار دارند که برای این طی کردن این روش بایست ذهن آزمایشگر خالی از تصورات و تعصبات قبلی باشد. همچنین بایست اعضای حسی آزمایشگر سالم باشند و چند شرط اضافه دیگر!‏
همان‌طور که در ابتدای این متن بدان اشاره شد، استقراگرایی اولین و ساده ترین روش در روش شناسی علم است. انتقادهای عمده و تقریبا معقولی به این روش شده است که امروزه کمتر دانشمندی می تواند به استقراگرایی سطحی مقید باشد.
بزرگترین انتقادات به استقراگرایی توسط دانشمند انگلیسی و تجربه انگار قرن هجدهم دیوید هیوم صورت گرفته است. اما پس از استقرا گرایی راهکارهایی دیگری در فلسفه علم معرفی شدند که هر یک طرفداران و منتقدان خاص خود را دارد. ‏

صدف کریمی
منبع: ‏
چیستی علم - آلن چالمرز- ترجمه دکتر سعید زیباکلام‏