مشروطیت گذاری از دولت پاتریمونیال به دولت خودكامه

با نهضت مشروطیت، چالش سنت و مدرنیسم آغاز شد. اگر در نظام پاتریمونیال قاجاری، مشروعیت سنتی بازمانده از عهد عتیق، موجب فرمانبرداری و رضایت عامه مردم بود، با ورود ایران به دوره …

با نهضت مشروطیت، چالش سنت و مدرنیسم آغاز شد. اگر در نظام پاتریمونیال قاجاری، مشروعیت سنتی بازمانده از عهد عتیق، موجب فرمانبرداری و رضایت عامه مردم بود، با ورود ایران به دوره مدرن و شكل گیری مجلس شورای ملی، تدوین قانون اساسی و برگزاری انتخابات، مبانی مشروعیت جدیدی كه از حكومت قانون سرچشمه می گرفت نیز بروز و ظهور یافت. كنش و واكنش مبانی دوگانه مشروعیت سنتی و مدرن، ایران را وارد دوره گذار كرد و تعامل اقتدارگرایی و دموكراسی خواهی، جامعه ایرانی را از خود متاثر ساخت. سنت گرایان با دفاع از وضع موجود و حفظ سنت ها با مظاهر تمدن جدید به مخالفت برخاستند و نوگراها با نفی سنت خواهان حكومت قانون، آزادی و دموكراسی شدند. شكاف های قومی، قبیله ای، منطقه ای و فكری اسلام خواهی، غرب گرایی، باستان گرایی این تعارض و تقابل را پیچیده تر كرد، به گونه ای كه بحران دوره گذار با فراز و نشیب هایی تعمیق و تطویل یافت. آنچه از درون این شكاف ها سربرآورد و مدتی استوار ماند، علاه بر دورانی از هرج و مرج، انتقال گفتمان پاتریمونیال قاجاری به گفتمان اتوكراتیك پهلوی اول بود. طلیعه پرفروغ نهضت مشروطه برآیند تعارضات محیطی ارزشی برگرفته از عوامل داخلی و خارجی نظیر اوضاع رقت بار اقتصادی، تجربه ناسیونالیسم در غرب، پیدایش نظام های مشروطه خواه، افزایش جمعیت و ورود ارزش هایی نظیر سكولاریسم، حكومت قانون و... بود. نهضت مشروطه مقدمه ای بر تكوین دولت مدرن در ایران بود. دولتی كه باید متولی نوسازی اقتصادی، اصلاحات اداری، ارتقای نظام آموزشی و تمركزگرایی در اعمال انحصاری قدرت مشروع باشد.
با شكل گیری مجلس شورا و استشمام رایحه دموكراسی، مطبوعات، انجمن های صنفی و سیاسی و به قول آلكسی دوتوكویل شرهای لاینفك آن، یا به تعبیر ماكس وبر فرزندان دموكراسی یعنی احزاب سیاسی نیز متولد شدند و احزاب اجتماعیون عامیون، اجتماعیون اعتدالیون و... بروز و ظهور یافتند اما به دلیل عدم آمادگی اجتماعی و نبود فرهنگ سیاسی متناسب با نظام های دموكراتیك، سال های پس از نهضت مشروطه مملو از اغتشاش، ناامنی، شورش های محلی و نغمه های تجزیه طلبی شد و رهاوردهای نهضت مشروطه بدون اینكه به ملت سازی بینجامد، با كودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ در محدوده دولت سازی متوقف شد و دولت خودكامه پهلوی بر بستر چنین تحولاتی استوار شد. روند پس از پیروزی نهضت مشروطه به فرآیندی ختم شد كه تكوین دولت خودكامه چونان سرآغازی بر پیدایش دولت مدرن و نقطه عطفی بر آن بود. دخالت گسترده دولت در انتخاب و دست چین كردن نمایندگان مجلس توسط دربار یكی از تجلیات ظاهری دولت خودكامه بود. در چنین ساختاری از قدرت سیاسی تمامی نمادها و نهادهای مشروطه خواهی از قبیل انتخابات، مجلس شورا، مطبوعات، احزاب و... مورد بی اعتنایی، بی مهری و سركوب قرار گرفتند.