نقد و نظری در اصول مکتب سود گرایی

فایده گرایی و سود گرایی را می توان به طور کلی مکتبی دانست که درستی یا نادرستی افعال را از دریچه نتایج آنها بررسی می کند. اما این غایت گرایی با غایت گرایی برخی مکاتب اخلاقی چون …

فایده گرایی و سود گرایی را می توان به طور کلی مکتبی دانست که درستی یا نادرستی افعال را از دریچه نتایج آنها بررسی می کند. اما این غایت گرایی با غایت گرایی برخی مکاتب اخلاقی چون مکتب فضیلت مدار بسیار متفاوت است. چرا که نتیجه را بر اساس وصول به سود و فایده می سنجند. برای فایده گرایی تقسیماتی مطرح شده که از عمده ترین آنها می توان به فایده گرایی "قاعده محور" و فایده گرایی "عمل محور" اشاره کرد. بر اساس این تقسیم؛ فایده گرایی عمل محور به بررسی افعال جزئی و نتایج خاص عمل می پردازد و فایده گرایی قاعده محور به نتایج کلی اعمال توجه دارد نه به نتایج یک فعل جزئی.
هر چند بحث سودگرایی دارای پیشینه های تاریخی بسیار طولانی است اما در چند قرن اخیر این بحث توسط بنتام و جان استوارت میل دوباره مطرح شد و مکتب سودگرایی را مطرح ساخت. بنتام در بحث لذت و الم به دنبال معیاری عینی و قابل تحقیق به جای معیارهای انتزاعی گذشته برای اخلاق است که به وسیله آن می توان رفتارهای اخلاقی انسان را مورد سنجش قرار داد. به این ترتیب افعال صحیح افعالی هستند که موجب افزایش لذت می شوند و بر عکس افعال نادرست افعالی هستند که منجر به کاهش لذت آدمی می شود.
اما اگر بپرسیم چرا وی چنین معیاری را انتخاب کرده است؛ باید به تعریف او از طبیعت آدمیان مراجعه کنیم. به اعتقاد وی انسان ها به شدت "تحت سیطره درد و لذت هستند." وی به جای استفاده از مفاهیم مبهم درباره احساس یا وجدان از مفاهیم رنج و لذت استفاده می کند. "از این رهگذر خیر عام را بیشترین خشنودی برای بیشترین افراد تعریف می کند."
بنابراین از دیدگاه بنتام انگیزه اهمیتی ندارد. فقط نتایج هستند که باید سرلوحه رفتار انسان ها قرار گیرند. پس تاکید بر فعل است نه بر فاعل، چرا که انگیزه های بشری را نمی توان اندازه گیری کرد ولی نتایج افعال مشهود و قابل اندازه گیری است.
اما میل بر خلاف بنتام ترجیح می دهد از "سعادت سخن بگوید تا از لذت و به نحو فاضلانه تری با اولویت بخشیدن به گونه های فرهنگی و معنوی سعادت در مقابل لذت های مادی و ناخوشایند"، سعی می کند مکتب اصالت فایده را از افتادن در ورطه مادی گری نجات دهد. اگر چه در اصل سودگرایی او فرق چندانی حاصل نمی شود! به همین دلیل وی "فایده را مترادف سعادت قرار می دهد" و معتقد است که اصالت نفع، اصالت بخشیدن به خود و ترویج خودپسندی نیست. چرا که تنها به سعادت فاعل توجه نمی شود بلکه سعادت جمع و جامعه مورد نظر است.
باید در نظر داشته باشیم که معیار قرار دادن سود و منفعت مادی مورد نظر بنتام نمی تواند تضمین کننده سعادت برای همگان باشد، معیار لذت و الم که وی برای این مسئله مطرح کرده است، نه تنها از فردی به فرد دیگر متفاوت است بلکه هرگز نمی تواند دروازه های سعادت را برای یک جامعه و افراد آن باز کند، چرا که نتیجه آن احساسی گذرا و زودگذر است که بعد از گذشت زمان فراموش می شود. ‏
در زندگی دنیوی توجه کردن فرد به لذت های روحانی و معنوی می تواند شادی و حسی انسان دوستانه را برای وی به ارمغان آورد که برای مدت های طولانی خاطر وی را آرام سازد و نتیجه ای که از اعمال انسان دوستانه در جامعه حاصل می شود می تواند کامیابی های اجتماعی را تا حدی افزایش دهد. اگر میل برخلاف بنتام از سعادت واقعی بشر سخن گفته است، هرگز نتوانسته است راه های رسیدن به این سعادت را به خوبی بیان نماید و اینکه انسان با طی کدام مسیر و داشتن کدام شرایط می تواند به سعادت واقعی نایل گردد.‏