رستم زاد یا سزارین از کجا ریشه گرفته است؟

در بررسی تاریخی به قانون پزشکی «نوما پومپیلیوس» برمی خوریم که در کتاب «قانون مدنی روم باستان» آورده شده است: «هر بانوی بارداری که بمیرد باید زیر شکمش شکافته شود تا شاید بتوان نوزاد …

در بررسی تاریخی به قانون پزشکی «نوما پومپیلیوس» برمی خوریم که در کتاب «قانون مدنی روم باستان» آورده شده است:
«هر بانوی بارداری که بمیرد باید زیر شکمش شکافته شود تا شاید بتوان نوزاد وی را نجات داد و پس از آن وی را می‌توان به خاک سپرد.»اما با توجه به ثبت نام کسانی که از این طریق به دنیا آمده‌اندو به وسیله «پلی نیوس»در سال‌های۲۲ تا ۷۹ میلادی در کتابی گزارش شده است، نام بزرگان و شخصیت‌هایی یاد می‌شود که پس از فوت مادر و شکاف زیر شکم، متولد شده‌اند اما هیچ گاه از تولد « ژولیوس سزار» رومی بدین روش نامی برده نشده است و از دیگر سو تاریخ دقیق فوت «آئوریلیا» ، مادر ژولیوس سزار را نیز در سال ۵۴ میلادی و در حقیقت ۱۰ سال پس از قتل پسرش ذکر کرده اند و در هنگام شست و شو و تدفین وی نیز هیچ‌گونه برشی ، روی شکم مادر سزار دیده نشده است .
بنا براین نام گذاری این روش به نام سزارین، یک افسانه پردازی است. که در منابع غربی هم به همین شکل از آن یاد می شود. از دید کتاب اوستا، فریدون نخستین پزشک ایرانی بوده است و این در حالی است که پارسیان سینای پزشک را _که در حدود یکصد سال پس از زرتشت می‌زیسته و او را به سی مرغ تشبیه کرده‌اند _ نخستین پزشک ایرانی می‌دانسته‌اند. فردوسی توسی در نامورنامه خود از آگاهی پزشکی نزد ایرانیان سخن بسیار گفته و بر این باور بوده است که پزشکان ایرانی در زمینه‌های یافتن داروهای بیهوشی و نیز عمل‌های موفق جراحی سرآمد بوده و در تشخیص بیماری‌های داخلی از رنگ رخساره و زبان آگاهی کاملی داشته‌اند؛ هم اینان با بهره‌گیری از داروهای گیاهی برای درمان بیماری‌های تن هم چون گواتر (تیروئید) و درمان بیماری‌های روان ، هم چون بیماری اسکیزوفرنی تجربه داشته‌اند.
سیمرغ در بسیاری از داستان‌های شاهنامه در قامت پزشک آشکار می‌شود. که از آن جمله می‌توان به راهنمایی فکری سی مرغ به زال در داستان زاده‌شدن رستم و التیام زخم‌های رستم در نبرد با اسفندیار رویین تن اشاره داشت و یا حتی هنگامی که خاندان زال به خاطر موی سپیدش و تصور آن که وی بیماری واگیرداری دارد، وی را رها می‌کنند این سی مرغ است که به زال پناه می‌دهد و او را می‌پروراند.
سیمرغ در هنگام زاده‌شدن رستم به یاری زال می‌شتابد که ثمره ازدواج زال با رودابه دختر فرمان روای کابل ، رستم است . رستم ، کسی است که محور همه دوره‌های پهلوانی شاهنامه بوده و همواره یاور ایرانیان در نبردهای دشوار است. در داستان زاده‌شدن رستم ، رودابه از کودک درشتی که در شکم خویش داشت به سختی رنج می‌کشید و برای همین ، همه را آشفته ساخته بود اما سی مرغ به زال اندرز می‌دهد که از درد زایمان رودابه نهراسد و روشی را به پزشکان می آموزد که اینک رستم زاد (سزارین) نام دارد.
به هر روی فردوسی مراحل عمل رستم زاد را همانند پزشکی ماهر، برمی‌شمرد و یکایک اصطلاح‌های پزشکی را به کار می‌برد: نظیر خنجری آبگون به جای کارد جراحی، مرد برنا دل پرفنون به جای جراح و متخصص شکافتن، بتابید مر بچه را سر ز راه ، جایگزین چرخش سر نوزاد در زهدان به خاطر غیرعادی قرار گرفتن وی در رحم ، فرو دوختن به جای بخیه جراحی زدن ، می ‌به جای داروی بیهوشی، مست کردن به جای بی هوشی بانوی باردار ، شکافتن به جای شکاف جراحی و هم چنین سرانجام به پانسمان کردن با پمادی مخصوص از گیاهی طبی که با شیر و مشک آمیخته شده برای مالیدن بر زخم (خستگی) و بهبود زخم ، می‌توان اشاره کرد.
همان گونه که در شاهنامه فردوسی آمده است که رشته کارد پزشکی یا جراحی در تاریخ بشر ، و آن چه امروزه سزارین نامیده می شود برای نخستین بار در ایران انجام گرفت . از این گونه است که پزشکان ما بر این باورند که این عمل را رستم زاد باید نامید . که خوشبختانه فرهنگستان نیز همین واژه را برای پارسی سزارین برگزیده است داستان آن را از زبان شاهنامه بشنویم ، رودابه مادر رستم با شکمی بزرگ و دردی فراوان، توان بدنیا آوردن رستم در او نبود :
شکم گشت فربه و تن شد گران
شد آن ارغوانی رخش ، زعفران
بدو گفت مادر که این جان مام
چه بودت که گشتی زرد فام؟
چنین داد پاسخ که من روز و شب
همی بر گشایم به فریاد لب
همانا،زمان آمد ستم، فراز
وزین بار بردن نبینم جواز


یکایک به دستان ، رسید آگهی
که پژمرده شد ، برگ سرو سهی
به بالین رودابه شد ، زال زر
پر از آب رخسار و خسته جگر
یکی مجمر آورد و آتش فروخت
وزان پر سی مرغ لختی بسوخت


بیامد یکی موبدی چیره دست
مر آن ماه رخ را به می ، کرد مست
بگافید ، بی رنج پهلوی ماه
بتابید ، مر بچه را سر ز راه
چنان بی گزندش برون آورید
که کس در جهان این شگفتی ندید
همان درزگاهش فرو دوختند
به دارو همی درد بسپوختند
شبان روز مادر ز می خفته بود
زمی خفته و هوش از و رفته بود
چو از خواب بیدار شد سرو بن
به سیندخت بگشاد لب بر سخن
بر او در و گوهر افشاندند
ابر کردگار آفرین خواندند

در پایان به بخشی از کتاب «سر لوید الگود»، نگارنده کتاب «دانش پزشکی ایرانیان در روزگاران کهن» اشاره می کنم :
«ایرانیان را باید مبتکر و بانی نگره‌های دانش پزشکی امروز در جهان دانست که بر این پایه بقراط توانست حدود پانصد سال پیش از میلاد ، رساله پزشکی مشهور خود را که در آن واژه‌های ایرانی و هندی فراوانی به کار گرفته است را نام برد.»


ن. شیرآقایی کوتنایی
کارشناس مامایی
http://shianeh.com/zaiman.htm