کنکاشی در ماهیت طبقات اجتماعی

در یک جامعه طبقات اجتماعی گوناگونی وجود دارد که در بررسی کل اجتماع و خصوصیات آن، ویژگی های این طبقات و اقشار مورد بررسی قرار می گیرد. از نظر دینی و مذهبی، طبقات اجتماع به دو دسته …

در یک جامعه طبقات اجتماعی گوناگونی وجود دارد که در بررسی کل اجتماع و خصوصیات آن، ویژگی های این طبقات و اقشار مورد بررسی قرار می گیرد. از نظر دینی و مذهبی، طبقات اجتماع به دو دسته طبقات حق و باطل تقسیم می شوند.
زمانی که یک پژوهشگر اجتماعی درصدد بررسی رفتارهای اجتماعی هر یک از این طبقات بر می آید، گرچه می تواند این گونه رفتارها را در بسیاری از ابعاد نه تنها بر اساس معیارهای عام و علمی ارزیابی کند، ولی از آنجا که این رفتارها با اهداف اعتقادی و اجتماعی ملت گره خورده است جامعه شناس نمی تواند بدون توجه به جنبه های دینی و معنوی به بررسی رفتارهای اجتماعی یک طبقه بپردازد. لذا تفسیر پژوهشگر از یک سو ارتباطی مستقیم با دیدگاه و جهان‌بینی اعتقادی او دارد و از سوی دیگر برخاسته از عملکردها و رفتارهای طبقات اجتماعی مختلف است.
چارچوب دیدگاهی و اعتقادی هر شخصی در جهان بینی و حیات اجتماعی وی تاثیر می‌گذارد. معمولاً پایگاه طبقاتی فرد و جایگاه اجتماعی وی می‌تواند جهان بینی و دیدگاه شخصی او را نشان دهد.
نقش طبقات در مکاتب اجتماعی مختلف مورد ارزیابی قرار می گیرد.
زیرا هر مکتب اجتماعی برای رشد و رکود جامعه عوامل خاصی را به عنوان علل اساسی در نظر می گیرد. این عوامل بسته به نگرش افراد نسبت به جامعه و تاریخ و سیر تکاملی آن متفاوت است. در مکتب اسلام طبقات جامعه از لحاظ معیارهای الهی و احکام دینی سنجیده می شود و بدین ترتیب مشخص می شود که کدام یک از طبقات جامعه را به سوی معنویات و الهیات سوق می دهد و کدام طبقات کل اجتماع را به مسیر گمراهی و ضلالت می کشاند.
در بینش قرآنی اصلی ترین عامل رشد و ترقی و تکامل جامعه اصل «عدالت» و برپایی قسط، مقابله با ظلم و امر به معروف و نهی از منکر است. برقراری عدالت اجتماعی بدون در‌نظر‌‌گیری منفعت شخصی و خانوادگی کاری است که فقط از دست انبیا و امامان معصوم بر می آید.
به همین دلیل خداوند متعال یکی از اهداف اجتماعی فرستادن انبیاء و پیامبران الهی را همانا ایجاد قسط در جامعه معرفی می کند. به طوری که در قرآن آمده است: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط».
در واقع جامعه به وسیله پیامبران و اصولی که در کتاب آسمانی آنان از سوی خداوند آمده می تواند در مسیر عدل و رعایت حق و حقوق تمامی اعضا و افراد اجتماع قرار گیرد.
قرآن کریم با این ملاک به بررسی نقش اقوام گوناگون در مقابل دعوت انبیای الهی می پردازد. در همین زمینه آیات الهی طبقات اجتماعی گوناگونی را توصیف می کند.
آیات قرآنی با توجه به عملکرد این طبقات که در جهت کدام یک از دو جریان حق و باطل بوده است، چه ویژگی هایی را دارا بوده است و چگونه رفتار و گفتاری داشته اند، به موضع‌گیری علیه آنان و یا همراهی و همگامی با آنان می پردازد.
این طبقات گاه در جریان باطل قرار می گیرند و با طبقه مومنین به انحا و روش های گوناگون تبلیغاتی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی به مبارزه بر می خیزند.
نظیر مشرکین و حکومت های ظالم که همواره در طول تاریخ جنگ هایی را علیه مسلمانان و مومنین شروع کردند.
اختلاف در امت واحده سبب شد خداوند متعال برای رفع اختلاف و در گیری و اجرای عدالت و قسط، پیامبران الهی را ارسال کند. ولی پس از ارسال انبیا اختلاف دیگری نیز پیش آمد.
این اختلاف ریشه در بغی و سرکشی افراد بشر داشت. این دسته از افراد با علم و آگاهی به مخالفت با پیامبران برخاستند.
آنها برای نفی حقیقت، پیامبران الهی را، که حاملان حق بودند، تکذیب و در برابر آنان صف آرایی کردند و در نتیجه صفی مقابل صف انبیا به وجود آوردند.

رضا کریمی