نقش یادگیری های اجتماعی در تعصبات نژادی, قومی و فرهنگی در کودکان

یکی از نمونه های بارز یادگیری اجتماعی از طریق مشاهده, تقلید و سرمشق گیری, به وجود آمدن تعصب نژادی, قومی و فرهنگی است. کودکان با تعصب بر علیه نژاد, قوم و دیگر فرهنگ های دیگر زاده …

یکی از نمونه های بارز یادگیری اجتماعی از طریق مشاهده, تقلید و سرمشق گیری, به وجود آمدن تعصب نژادی, قومی و فرهنگی است. کودکان با تعصب بر علیه نژاد, قوم و دیگر فرهنگ های دیگر زاده نمی شوند. اما در همان سنین بسیار کم رفته رفته با تفاوت های نژادی, قومی و فرهنگی آشنا می شوند. برخی از کودکان سه ساله و اغلب کودکان پنج ساله می توانند تفاوت های نژادی, قومی و فرهنگی را تشخیص دهند. در سن ۸سالگی می توانند خود را به منزله عضو یکی از گروه های, قومی و فرهنگی خاص شناسایی کنند. ولی آگاهی از هویت قومی و فرهنگی خود و دیگران به تعصب و تبعیض نژادی منجر نمی شود, مگر آنکه کودک از طریق الگو های رفتاری دیگران با این تعصبات آشنا شود. اگر کودک خردسالی بشنود که پدرش گروه قومی و فرهنگی خاصی را مسخره می کند, آشنایی او با نگرش پدرش احتمالاً بر نگرش او به آن نژاد, قوم و فرهنگ تاثیر می گذارد.
اگر این کودک بعداً به مدرسه برود و در آنجا نیز بشنود که همکلاسی هایش از نژاد, قوم و فرهنگی بدگویی می کنند, این نگرش های متعصبانه در او تقویت می گردد. این گونه نگرش ها برای کودکان اقلیت, که ناگزیرند بین کلیشه ها و تعصبات ناخوشایند با خود- پنداره شان آشتی به وجود آورند, مشکلاتی خَلق می کند. آنها یاد می گیرند که تفاوتهایشان آنها را برای دیگران ناخوشایند می کند و بر علیه خودشان به کار می رود.
چون تعصبات نژادی, قومی و فرهنگی در تمام جامعه ما رسوخ کرده است, کودکان رفته رفته نگرش های فرهنگی افراد پیرامون خود را با گذشت زمان جذب می کنند. یک مطالعه نشان داد که احتمال آنکه شاگردان کلاس های بالاتر دوستانی از نژاد, قوم و فرهنگی دیگر داشته باشند کمتر از شاگردان کلاسهای پایین تر است. علت آن است که کودکان برای پرهیز از دوستی با دیگر افراد گروه های نژادی, قومی و فرهنگی بر یکدیگر اعمال فشار می کنند. تعصبات را می توان تا حدودی از طریق افزایش تماس های بین نژادی, قومی و فرهنگی و لغو بومی سازی در مدارس و محلات همجوار به حداقل رساند.