شمه‏‌ای از استبداد ناصرالدین‏‌شاهی

ناصر الدین شاه به عنوان یکی از مستبد ترین پادشاهان قاجار به دلیل ترس از ورود افکار و آرای آزادیخواهانه و نیز برای جلوگیری از آشنایی ایرانیان با نظام های نوین سیاسی که قدرت …

ناصر الدین شاه به عنوان یکی از مستبد ترین پادشاهان قاجار به دلیل ترس از ورود افکار و آرای آزادیخواهانه و نیز برای جلوگیری از آشنایی ایرانیان با نظام های نوین سیاسی که قدرت پادشاه را به چالش می طلبید با هر گونه مسافرتی به ممالک اروپایی مخالفت می نمود. یکی از بارزترین نمونه های این رویه شاه در مخالفت با مسافرت دکتر خلیل خان ثقفی مشهور به اعلم الدوله نمود یافته است. در این مقال با نگاهی بر خاطرات اعلم الدوله در مورد مخالفت ناصر الدین شاه با مسافرت وی به اروپا که صرفا برای تحصیل انجام می شد شمه ای از استبداد ناصر الدین شاهی به تصویر کشیده خواهد شد.
قبل از پرداختن به خاطرات اعلم الدوله ضروری است به نقل قولی از یکی از مورخین تاریخ معاصر ایران در این رابطه اشاره شود. ملکزاده در قسمتی از کتاب خود نوشته است: "در دوره استبداد ناصری مسافرت به کشور هایی که دارای حکومت مشروطه بودند، مخصوصا رفتن به کشور هایی که رژیم جمهوری داشتند، ممنوع بود و شاه حتی المقدور اجازه نمی داد که مردم کشورش با دنیای خارج ارتباط پیدا کنند و بویی از تمدن و آزادی به مشامشان برسد."‏
اعلم الدوله (پزشک رسمی وزارت امور خارجه) که دوره طب دارالفنون را سال ها پیش تر به اتمام رسانده بود تمام تلاش خود را به کار گرفت تا برای تکمیل تحصیلات خود سفری به اروپا نماید اما در آن زمان این نوع مسافرت ها موکول به اجازه رسمی شاه بود. وی در خاطرات خویش در این خصوص می نویسد: "برای کسب اجازه عریضه ای توسط یحیی خان مشیر الدوله (وزیر خارجه) به حضور ناصر الدین شاه که مرا می شناخت تقدیم و استدعا کردم اجازه فرمایند چند سالی برای تکمیل تحصیلات پزشکی به خارجه بروم. در حاشیه آن عریضه مرقوم فرمودند: لازم نیست. اسباب فساد اخلاق است."‏
اعلم الدوله پس از شنیدن پاسخ منفی شاه نا امید نگشته و سعی نمود از راهی دیگر وارد شود. لذا پس از چندی عریضه ای دیگر نوشت که در حاشیه آن عزت الدوله (خواهر تنی شاه) به خط خود نوشته بود: "قربان، اعلم الدوله در خانه این کنیز قبله عالم بزرگ شده است. کاملا به خلق و خوی او آشنا هستم و یقین دارم اوضاع فرنگستان هیچ گونه خللی در عقایدش یا دیانتش ایجاد نخواهد کرد." اما شاه مجددا در حاشیه عریضه نوشت: "اجازه داده نمی شود."‏
در ادامه اعلم الدوله که به تلاش های خود برای جلب رضایت شاه به داستانی اشاره می کند که طی آن یکی از فرزندان علمای معروف زنجان که از ناحیه چشم دچار مشکل شده و مجبور بود برای معالجه به اروپا فرستاده شود. نامبرده حتی حاضر بوده مبلغی هنگفت را به عنوان پیشکش (رشوه) به شاه پرداخت نماید. اعلم الدوله با شنیدن این خبر از سوی وزیر خارجه امیدوار شد که به عنوان همراه بیمار به اروپا عزیمت نماید اما نهایتا شاه در جواب عریضه وی نیز نوشت: "وقتی که مردم راه فرنگستان را بلد نبودند و چشمشان آب می آورد، چه می کردند؟ حال تو هم همان کار را بکن!"
اعلم الدوله که مصراً به دنبال سفر به اروپا و ادامه تحصیل بود نهایتا از طریق پزشک مخصوص شاه به مقصود خود نایل شد. توضیح اینکه دکتر طولوزان در یکی از خلوت های خود با شاه هنگام مداوای وی تلویحا به شاه می فهماند که بعد از او شخص دیگری که بتواند شاه را مداوا کند وجود نخواهد داشت و اگر شاه
می خواهد طبیبی حاذق در اختیار داشته باشد باید اعلم الدوله را به اروپا اعزام نماید تا نامبرده تحصیلات خود را تکمیل نموده و با اندوختن تجربه به کشور بازگردد و در خدمت شاه باشد. لذا ناصر الدین شاه مجبور می شود به خاطر خود، با سکوت تلویحا به این مسافرت رضایت دهد.

علی محققی