در شب های قدر تغییرات زیبایی در مضمونهای شعری در آوازها پدید میآید، حزن و حالت تضرع در نغمات فزونی مییابد. به همین سبب مناجات سحری بیشتر به سوی نعت و مدح و منقبت سوق مییافت …
در شب های قدر تغییرات زیبایی در مضمونهای شعری در آوازها پدید میآید، حزن و حالت تضرع در نغمات فزونی مییابد. به همین سبب مناجات سحری بیشتر به سوی نعت و مدح و منقبت سوق مییافت و گونههای آوازی در اشکال زیر مورد استقبال مؤمنین بود.
ذکرخوانی، دعاخوانی، نعتخوانی، منقبتخوانی، مقتلخوانی، نیایشخوانی، روضهخوانی، مدیحهسرایی، نوحهخوانی، مرثیهخوانی، ترسهخوانی و قنبرخوانی.
ذکرخوانی: ذکر در موسیقی عبادی ایران جایگاه ویژهای دارد و به سبب تنوع مضامین آن، دارای دستهبندی گستردهای است، گرچه در دو شکل اجرا میشود، ذکر دائم، ذکر مناسبتی، اما از بعد موسیقایی، اذکار را میتوان به صورت زیر تقسیم کرد.
ذکر عبادی، ذکر آئینی، ذکر دعا، ذکر توسل، ذکر خانقاه، ذکر مرثیه، ذکر مصیبت، ذکر نیایش
این ذکرها در دو حالت به اجرا درمیآیند:
ذکر خفی: که اکثراً به صورت آرام و در حال نشسته و بیشتر ترنم گونه صورت میگیرد.
ذکر جلی: که با صدای بلند و رسا و خوش و توأم با حرکات تضرعی، اجرا میشود. ذکر را در نحلههای فلسفی هم به همراه سازهایی چون دف، تنبور، عود، نی و دوتار و تاس و گورگه انجام میدهند و هم بدون ساز، به صورت آواز و ترانهخوانی که همراه تکرار ریتمیک یک کلمه خاص با اکسانهای مشخص از سوی جمع ذاکران است. مانند الله، الله – الله، الله...
خاصیت تکرار و تسلسل در موسیقی آوایی ذکر، علاوه بر آرامشی که در درون انسان پدید میآورد، او را به نوعی «حضور» میرساند که قابل تعریف به زبان ساده نیست، چون در ماه رمضان مداومت در روزه به نوعی آرامش جسمی و روحی میانجامد، ذکر و مداومت در آن و به دنبالش نیایشهای شبانگاهی انسان را به حیطهای از کشف و شهود درونی میرساند که توصیف شدنی نیست.
ذکرها ریشه در اعتقادات دینی پیش از اسلام در ایران دارد و شیوههای بیان کلامی و آوایی آنها اغلب از گاثخوانیها گرفته شده است، ذکر، نوعی موسیقی درونزای انسانی است که در عهد کهن آن را «مانتراسپنتا» یا به عبارتی «روان واژه مینوی» مینامیدند و امروزه به آن ذکر و زمزمه (ذکر زیرلب) و مناجات (ذکر در تنهایی) میگوییم، مانتراها از معنای اندیشیدن میآید و نوعی تفکر منظم است که به آن ادات عقل، ورد، ذکر و سرو (سرود) هم گفتهاند، ایرانیان بر این اعتقاد بودند که این روان واژه مینوی از بینش پدید میآید و اهورامزدا از پس آن بر میشود و این گواه موسیقی آوایی را در «هادخت یشت» چنین تفسیر کردهاند که: «سروش آن پیروزمندی است که بهتر از هر کس دروج را برمیاندازد».
فردوسی نیز در کهن نامه باستانی خویش سعی دارد به ما بفهماند که کنش نیایش آهنگین (ذکر) دقیق ترین صورت برای نابودی دروغ است به همین سبب هم ادیبان ایرانی بر مسئله ذکرخوانی تأکید فراوان داشتهاند و آن را به انحای گوناگون سفارش کردهاند:
ذکر باید گفت تا فکر آوَرَد
صدهزاران معنی بکر آورد
ایرانیان ذکر کثیر را «ذکر دل» مینامیدند و ارباب معرفت معتقدند: کسی که به ذکر عادت کند اشارتی است از محبت حق تعالی که در دلش نشسته است، به همین سبب ذکرالله، رب، یا الله، سبحانالله، الحمدالله، یا ستار، یا غفار، یا وهاب و یا منان به صورت پیوسته و آهنگین، بر زبان ایرانیان جاری بود، روایتی است که از پیامبر اکرم(ص) پرسیدند که بهترین اهل مسجد کیست؟ فرمود: آن که ذکر خدا بسیار کند.
برگرفته از کتاب موسیقی رمضان به کوشش هوشنگ جاوید و نت نگاری محمدرضا درویشی
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است