امروز با سعدی ـ دوشنبه ۲۴ مرداد

حکایت از لب شیرین دهانِ سیم اندام تفاوتی نکند،‌گر دعاست یا دشنام حریف دوست که از خویشتن خبر دارد شراب صرف محبّت نخورده است تمام اگر ملول شوی یا ملامتم گویی اسیر عشق نیندیشد …

حکایت از لب شیرین دهانِ سیم اندام
تفاوتی نکند،‌گر دعاست یا دشنام
حریف دوست که از خویشتن خبر دارد
شراب صرف محبّت نخورده است تمام
اگر ملول شوی یا ملامتم گویی
اسیر عشق نیندیشد از ملال و ملام
من آن نیم که به جور از مراد بگریزم
به آستین نرود مرغ پای بسته به دام
بسی نماند که پنجاه ساله عاقل را
به پنج روز به دیوانگی برآید نام
مرا که با توام ار هر که هست باکی نیست
حریف خاص نیندیشد از ملامت عام
تو در کنار من آیی؟ من این طمع نکنم
که می نیایدت از حسن، وصف در اوهام
ضرورت است که روزی بسوزد این اوراق
که تاب آتش سعدی نیاورد اقلام