مروری بر تاریخچه پدیده جهانی شدن

مطالعه رویدادها و حوادث تاریخی و تحلیل آن نشان می‌دهد که از دوران های قدیم و از زمان پادشاهان اقداماتی در جهانی کردن جوامع صورت گرفته است. از زمانی که روابط میان کشورها و ملت …

مطالعه رویدادها و حوادث تاریخی و تحلیل آن نشان می‌دهد که از دوران های قدیم و از زمان پادشاهان اقداماتی در جهانی کردن جوامع صورت گرفته است. از زمانی که روابط میان کشورها و ملت ها و دولت شهرها برقرار شد، یعنی قبل از میلاد مسیح، سیاست و دانش قدرت و اداره حکومت، همواره فراتر از مرزهای ملی، قومی و فرهنگی در شرایط مختلف جنگ و صلح نقش آفرین بوده است. البته این سرزمین ها در یک محدوده خاص جغرافیایی بوده و دارای تاریخچه قومی و ملی و فرهنگی یکسان و نزدیک بوده اند. سرداران بزرگ نظامی، شاهان و امپراتوران، گاه با زور شمشیر و زمانی با درایت و تدبیر، دست به فتوحات و دستیابی به سرزمین های دیگر برای گسترش قلمرو قدرت و حاکمیت خود می زدند.
فرمانروایان تاریخ، از کورش و اسکندر تا چنگیز و نادر در شرق، شارلمانی و ناپلئون بناپارت و سیمون بولیوار همه در ایجاد وحدت های سیاسی جهانی و منطقه ای و وسعت مفهوم سیاست در معنی فراملی آن بودند. برخی از این پادشاهان در جهت حفظ هویت ملی و ایجاد همبستگی و رفع اختلافات قومی در یک منطقه تاریخی قدم برداشته و برخی فقط هدف گسترش فتوحات و مستعمرات خود را داشته اند، به طوری که دولت های استعماری نیز در قرون گذشته، با بهره گیری از ابزارهای سیاسی و فرهنگی سلطه خود را بر گستره های وسیعی از جهان خاکی و آبی تامین می‌‌کردند. گاهی اوقات نیز تعدادی از دولت های مستقل و حاکم با اراده و اعمال حاکمیت ملی در قالب اتحادیه های سیاسی و اقتصادی مبادرت به نوعی همگرایی، وحدت و پیوند می زدند. نظریه های مختلف جهان‌گرایی، منطقه گرایی و فدرالیسم همه مبین نوعی نگرش به فراسوی مرزهای ملی و سیاست‌های جهانی است.‏
از دوران کهن تا اواسط قرن هفدهم، یعنی در سال ۱۶۴۸ که در پایان جنگ های سی ساله مذهب اروپا، کنگره وستفالی زمینه ایجاد دولت ملت را فراهم ساخت، ملت ها با فرهنگ های مختلفی در گوشه و کنار دنیا وجود داشته اند. آرمان وحدت منطقه ای و قاره ای و جهانی از دیرباز الهام بخش ایده‌آلیست‌ها و فلاسفه قدیم بوده است. در فلسفه معاصر هم جهان گرایی و تشکیل حکومت جهانی جایگاه خاصی دارد. تشکیلاتی که بعد از جنگ جهانی اول جهانی در قالب جامعه ملل و پس از جنگ جهان دوم در چارچوب سازمان ملل متحد به وجود آمد در راستای جهانی کردن سیاست بود.‏
هدف از تمام این کوشش ها، حذف جنگ و خشونت در روابط میان ملت ها، گسترش همبستگی های اجتماعی، نزدیک کردن فرهنگ ها و تمدن ها از طریق گفتگو و مذاکره و در قالب تفاهم نامه ها و قرار دادهای همکاری های منطقه ای و جهانی بوده است. متاسفانه وجود اختلافات عدیده و عوامل واگرا مانند بستگی های قومی، نژادی، زبانی، مذهبی، عقیدتی و... همگرایی و نزدیک کشورها با مشکل مواجه بوده است.
زمانی تعدادی از کشورها در ایجاد همبستگی و حذف مرزهای سیاسی و گسترش روابط میان ملت ها توفیق می یابند که دارای زمینه فرهنگی، دینی، قومی، زبانی یا تاریخی یکسان یا نزدیکی باشند. مثلاً اتحاد کشورهای عربی یا کشورهای اسلامی می تواند موفقیت آمیز باشد. به همین دلیل تنها معدودی کشورهای پیشرفته صنعتی در سال های اخیر توفیق یافته‌اند زمینه های اتحاد و همگرایی منطقه ای‌را برای مسائل تجاری، اقتصادی، گمرگی و مهاجرتی (سرمایه و کار) فراهم کنند. طبیعی است که با گسترش این پیوندها، دامنه تهدیدات امنیتی متقابل میان کشورهای عضو به تدریج محو می‌شود. کشورها ضمن حفظ هویت فرهنگی و اجتماعی خود، با محدود کردن حاکمیت قلمرویی نسبت به برخی مسائل مشترک، آن را به نهادی فراملی واگذار می کنند و در مقابل از مواهب این پیوستگی و اتحاد بهره می جویند.‏

نسرین علوی زادگان