هر فرد با ساختار تربیتی خاصی رشد میکند. بعضیها مشکلات روانشناختی، نیازها و ناکامیهایی در زندگی دارند و هنگامی که با جنس مخالف ارتباط عاطفی برقرار میکنند، این نیازها …
هر فرد با ساختار تربیتی خاصی رشد میکند. بعضیها مشکلات روانشناختی، نیازها و ناکامیهایی در زندگی دارند و هنگامی که با جنس مخالف ارتباط عاطفی برقرار میکنند، این نیازها و ناکامیهای گذشته باعث میشود در انتخاب شریک زندگی اشتباه کنند.
انتخاب در این شرایط ممکن است با عشق همراه باشد ولی آگاهانه نیست. عشق درواقع مجموعهای از عوامل روانی، رفتاری و عقلانی است. افراد به طور تصادفی در مسیر زندگی یکدیگر قرار میگیرند، عاشق میشوند و زمان طولانی را با هم سپری میکنند اما با گذشت زمان نظرشان تغییر میکند چون انتخاب براساس معیارهای غلط و همان ناکامیهای گذشته بوده است. درواقع بتسازی و رویاپردازی چنان قوی عمل کرده که طرف مقابل را کاملا پاک و بیآلایش تصور کردهاند. مثبتاندیشی بیش از حد باعث میشود دخترها و پسرها از روی احساس عمل کنند و با ورود به زندگی زناشویی دچار تنش و اختلاف شوند. برای شناخت درست باید از دوستیهای خیابانی پرهیز کرد و شناخت فرد مقابل از روی آگاهی و تفکر باشد.
همچنین ارتباط قبل از ازدواج را به صورت هدف کوتاهمدت در نظر بگیرند. مثلا اگر فردی دانشجو است و بعد از دانشگاه نیز باید خدمت سربازی هم برود، ازدواج برایش طولانیمدت است و حدود ۴ تا ۵ سال طول میکشد. طبیعی است عقیده او نیز در طول این مدت دستخوش تغییرات زیادی میشود. مهمتر از همه اینکه دختران و پسران باید بحرانهای عاطفی را پشتسر بگذارند و بعد ازدواج کنند. گذار از بحران در دختران بین۲۰ تا ۲۲ و در پسران بین ۲۳ تا ۲۴ سالگی است. این سنین بهترین زمان برای ازدواج جوانان محسوب میشود زیرا احساسات و عواطف روی افکار تسلط کمتری دارد و در این سن اشخاص چارچوبها را بهتر میشناسند و موشکافانهتر مسایل را ارزیابی میکنند.
دکتر پرویز رزاقی
روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است